۱۳۸۵ آبان ۳, چهارشنبه

دل اصیل

آخ خوشا به حال دلی که هنوز بلده ،
 بتپه ،
تنگ بشه و بیقراری کنه یا حتی پر بکشه
به خدا باور کن
گذشت زمونایی که زن‌ها در اندرونی عشق می‌کاشتند و در بیرونی برداشت می‌کردند
یا مردها از عشق یک زن شهری رو به آتیش می‌کشیدند.
 باید دله چند تا از این جوون‌های قدیم رو به یادبود عصر طلایی منجمد کنند.
شاید با پیشرفت علم پزشکی با یک ذره‌اش تونستند دنیایی رو عاشق کنند
مگه خبر نداری که دل‌ها همه ویروسی شدن و نمی‌تونند یک‌جا بند بشن.
همه مسیرهای گذرا و یک‌نواخت. تکرار و تکرا و یکنواختی خسته کننده
این پرودند بسته می‌شه .
 پرونده جدیدی باز می‌شه
در مورد جامعه نثوان هم همین‌طوره نه گمان برید فقط با اولاد ذکور آدمم
دل‌ها به پشیزی دیگه ارزش نداره .
 کاش می‌شد به عقب برگشت و در صد سال پیش زندگی کرد

۳ نظر:

  1. کاش در دهکده عشق فراوانی بود....توی بازار صداقت کمی ارزانی بود.....حتی یک دل اشرافزاده هم دیگه خیلی کم گیر میاد...با این همه پیشرفت به جای بوجود آمدن ابر شهر های عشق متاسفانه فقط روستاها از بین رفتند و شهر ها خراب تر شدن..دهکده های عشق متروکه شدن و توشون پدربزرگ ها موندن و مادر بزرگ ها که زرق و برق شهر سنگی و سیمانی براشون جذابیت نداره و دلشون به خاطرات گذشته خوش است و برق عشق همسرشون....موفق باشی!

    پاسخحذف
  2. خودم میدونم منم میبری پس نمیگم...
    باور کن منم بلدم همون شکلی عاشق بشم...خودت که میدونی؟؟؟؟!!!!!!

    پاسخحذف
  3. بانوفراموششان نشود که همان دلهای قدیمی رسم حرمسرا داری را رواج دادند

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...