دیشب تا حال هنوز این خاطرات یقه منو ول نکرده .
غلط نکنم کانون ادراکم در زمان چرخیده و همونجا هم گیر کرده باشه
چرا بعضی از خاطرات رو با همه شیرینی دلم میخواد سانسور کنم ؟
عادت کردیم مالک دوست داشتنی ها بشیم تا هر موقع مایل بودیم ، دوباره به تجربهاش بنشینیم
وقتی نیست طاقت نداریم بدونه اون تجربهها سرکنیم .
خب شیرینی شیرینه دیگه ؟
میبینی؟
ما عشقمون هم از سر خودخواهی است !
