تا حالا شده جوری بیقرار بشی که انگار همهی وجودت داره میسوزه ؟
یکجور حس دوری یا یک حال غریب عاشقانه
عشق رو در بازی عشق و بده و بستونهاش میشناسم
اما این یک جور عشقیه که در خودت جوشش داره و به خودت برمیگرده
وجودش رو احساس می کنم و باز
بیتاب تر میشم
بیقرار ، آشفته حال
دیوانه کنی هر دو جهانم بخشی ؟
دیوانهی تو
هر دو جهان را چه کند ؟
تو دیگه نمیتونی آدم سابق باشی
نمیخواهی هم که باشی
اما تنها میشوی
تنهاتر و تنها
یکجور حس دوری یا یک حال غریب عاشقانه
عشق رو در بازی عشق و بده و بستونهاش میشناسم
اما این یک جور عشقیه که در خودت جوشش داره و به خودت برمیگرده
وجودش رو احساس می کنم و باز
بیتاب تر میشم
بیقرار ، آشفته حال
دیوانه کنی هر دو جهانم بخشی ؟
دیوانهی تو
هر دو جهان را چه کند ؟
تو دیگه نمیتونی آدم سابق باشی
نمیخواهی هم که باشی
اما تنها میشوی
تنهاتر و تنها
منم از اون عشقا میخوام...این یکی دیگه ویار نیست والا....
پاسخحذفاین عشق جوهر قلم است . شور است حیات است
پاسخحذفانگیزش زندگی است .
بردیا تو بخواهی هم دستت به قلم میره وهم مثل همیشه شاهکار پشت شاهکار خلق خواهی کرد
دوران رکود و سکوت دوران برزخی یافتن خویش است . بگرد و در این جستجو خودت را پیدا کن
آزاده جان
پاسخحذفشما هم اگه از این نوع عشق خواستاری باید
اون نمی تونم ها و من با دیگران فرق دارم رو رها کنی
وقتی میتونی عاشق باشی که عکس رخ یار رو دیده باشی
همینطوری که آدم عاشق نمیشه
باید به خودت برگردی قربونت برم و فقط خودت رو باور کنی
نه ذکر و نماز سخت و نه هیچ کار فوق العاده لازم نیست
فقط خودت رو بهنام خدای درونت باور کن
سلام بر بانوی شب
پاسخحذفشما به این عشق دل خوش داشتی که دل به انسان نبندی ؟ یا خودت را با این راضی می کنی ؟ گو اینکه بیقراری های عاشقانه ات را هم دیدم
خاتون کجایی؟
پاسخحذفنکنه دیشب سوسک شدی یا با عشقت رفتی ؟ این عشق دیار آخرت است . اینک جای تو نیست .
خودمو زیادی هم باور کردم از قرار!!!
پاسخحذفحالا دیگه حتی اونایی که دوستم دارن با اینجور فکرای من دارن ازم فاصله میگیرن!!!!
من حساس شدم خاله...منظورم از دعوا که برای گلی نوشتم واقعا دعوا نبود که....اما همونجا هم گفتم....برای من که هنوز خودمو بچه میدونم پیش تجربه های تو ...تو یه مرادی....نه به خاطر اینکه خیلی میدونی ... این درسته که میدونی....به خاطر اینکه باهات ...با حرفات انگار اشنام....بوی خوبی دارن برام...وقتی هم ادم بوی خوب حس کنه کشیده میشه طرفش ...و بیشتر میخواد...واسه چیزایی که نمیدونم باید حتما بپرسم...و بازم میگم...چون نمیدونم و تنهام و ناتوانم هنوز...دارم سعی میکنم با دلیل و اعتماد بلند شم و سر پا وایسم...
پاسخحذفسلام٬ خوبی خاله جون ؟
پاسخحذفبازم جا موندی (هـــــــــــــــــــــی)
این وحدت وجود که گفتی ... آره خیلی جالبه برام ... خیلی وقتام حسش کردم ... این خدا شیطون و بلاس که هیچ خیلی هم معما دوس داره P:
-------------
من دو - سه روزه دایم دلم تاپ تاپ میکنم... گیج میزنم ... در حالی که خوشحالم ولی دلتنگ هم هستم ... نمیدونم دلتنگ کی یا چی !!... همش فک میکنم یکی داره صدام میکنه و کارم داره ولی نمیدونم کی و کجا !!!
اینا همون چیزیایی هستش که میگی ؟ "دیوانه کنی هر دو جهانم بخشی ؟ دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند ؟"
گیج هم میزنم ... انگاری دیونه شدیم رف P:
رزی اونی که دلت رو اینطور کرده موجی است جدید که یا وارد زندگیت شده یا در راهه
پاسخحذفالبته یهجورایی همینطوری هاست . اما دیشب من یکجور عشق بود که از صبح دیگه باهام نیست
در ضمن بعضی وقتها هم که برامون نقشه میکشن یا یکی سخت ذهنش در گیر ماست هم، حال اون هم قاطی حال ما میشه
شاید عاشقت دلتنگه ؟
شاید دور و برت میگرده ؟
شاید گذاشته تو کارت با تکنیک برت گردونه ؟
هزار تا دلیل میتونه این حالها داشته باشه
یه هزار سالی بود که اینطوری نشده بودم
آزاده جدی نگیر
پاسخحذفسخت نگیر
راحت باش
ما اینجا تنیس بازی میکنیم که از باب نبود دسترسی و امکانات تکنوآلرژی به این مهمون بازی های از این وبلاگ به اون وبلاگ دل خوش کردیم
از خونه تو به خونه رز از خونه رز به خونه بردیا و الی آخر
ما با هم حرف می زنیم و دلخوری هم نداریم . چون هم فکر و شبیه هم هستیم
فقط همین صفحه رو نگاه کن
یک جور بیقراری که همه داریم
نوعی گمگشتگی
یکجور بلاتکلیفی و الی آخر
و ادراک مشابه و نزدیک به هم
ما یک جمعایم نزدیک و مثل هم
نمیدونم خاله ...
پاسخحذفمن تا حالا اینجوری نبودم ... نمیدونم چیکا کنم !!
اذیت میشم ... حتی موقع رانندگی حواسم پرت میشه یهو ... نه اینکه به چیزی فک کنم ... نه ... یهو که دلم تالاپ تولوپ را میندازه ... فک میکنم همه دارن میبینن و مانتوم بالا پایین میپره ...
عاشقم ؟!
ولی من که الان 40 روزه کاملا باهاش قطع کردم ...
اگه عاشقم بود ... چرا همیشه میگف : من اصلا دوست ندارم ... تو خیلی زشتی ... هی میگفت تو منو دوس داشته باشی هم من تو رو دوست ندارم خیالاتی نشی ها... میگفت فقط چون مصومی برات احترام میذارم ... فک نکن دوست دارم...
اونقد گف .. گف ...
که منم خسته شده ام و...
نمیدونم ...
....
دعا کن خاله هرچی هس تموم شه ... من نه خیال شروع دوباره دارم و نه میخوام ...
خدا نکنه مربوط به اون باشه ...
برام دعا کن خاله جون
شب بخیر (بوس)
اگه هم منظورتون اون کسی هست که من از وجودش بی خبرم ...نیمه دیگم؟
پاسخحذفبهش بگین زودتر بیاد دیگه :D
رزی یک راهکار برات دارم به شرطی که قبول کنی
پاسخحذف1 برو حموم
2 اگه وان داری پرش کن آب نمک برای هر بیست لیتر یک بسته خوبه
تا گردن بشین توی وان کمی هم بریز روی سرت طوری که توی چشمت نره
3اگه وان نداری آب نمک غلیظ بساز و بریز به تمام بدنت
با آب نمک حدود ده دقیقه بشین و نفس عمیق بکش
4 اگه تونستی دوش رو باز بذار و همراه نفس های عمیق به صدای آب گوش کن
این هاله انرژیت رو پاک میکنه و هرچه از بیرون یا درون روی سطح پوستت هست رو پاک میکنه
آب نمک برای آخره کاره یعنی فقط باید با آب خالی آبکشی کنی تا خوب نمک ها از موها و پوستت پاک بشه
بعد تاثیر فوق العادهاش رو خودت حس میمنی
اتفاقا منهم از آقایون یاد گرفتم مثل خودشون چپکی حرف بزنم و چپکی عمل
پاسخحذفمردها عادتشونه که اعتماد به نفس دخترها رو بگیرند تا حکومت کنند
به نظر من همچین آدم ضایعی بهتر که رفت
ما می تونیم فقط کسی رو دوست داشته باشیم که بهمون عشق بده
وقتی دایم نق میِنه و ایراد میگیره . عشقی نمی مونه ؟
خوش گلدی
طبل هر چه توخالی تر صداش بیشتر
درخت هر چه پربار تر سرش افتاده تر