بهترین تعریف این احوالات غریب انسانی رو از دونخوان ساحر مکزیکی شنیدم
تحرک کانون ادراک
دل، جان
پیوندگاه آدم و هستی
تونل زمان
هر چی که اسمش هست و احوال ما رو تغییر می ده
حول حالنا الی احسن الحال
یهو از بهشت، میپری جهنم
از این زمان، میپری در خاطرات زمان سال نوح
با یک رایحه، با یه بو
یک موسیقی تو رو پیوند میده، با یک خاطرة بد یا خوب
تو لحظهای در زمان سرک میکشی
این تو رو با خودش میبره سر، صحنه قدیم
خلاصه که بهترین توجیح برای مجنون
اینکه
ما پیوندگاهمون نه تنها چرخیده
بلکه، کمی تا اندکی لقیده و هی از حال بد ، به حال خوب میریم
غلط نکنم این خود برزخ باشه
بین بودن و نبودن
حال خوبش، تعبیر بهشت
و احوال ظلمانیش، خود جهنم
خدایا این کانون ادراک ما رو یه جای توپ بذار که وقتی آدمهای منطقی به این صفحه میآن
آخرش برام دعای شفای عاجل نکنند
درد مردم که منجربه پیری میشه، تثبیت یا زنگ زدن کانون ادراکشون در نقطة عادتهاییست که
از تولد تا کنون شکل تعریف شدة خودش شده
خب خانمها و آقایان مجانین سربلند و مفتخر باشید
که این کمدی الهی دانته، یکی از احوالات غریب زمینی است و ربطی به ملنگی و مشنگی نداره
مال خیلیها لق شده، خودشون حالیشون نیست و اسمش شده
تیپ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر