۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

سلام به هفتة عشقولانه



خب بسم‌الله...........رحیم


حالا بگم از امروز و حس، عشقولانه‌ای که از وقت بیداری دارم
خاک به‌سرم که انقده با یه بی‌بیدی بابیدی بوم از این رو به اون رو می‌شم
دیشب با نیت به عاشقی به بستر رفتم
از صبح با چنان عشقی از تخت کندم که انگار یه هفت هشت ده لیتر بهم عشق تزریق شده
نمی‌دونم شاید باید روی قصد و اراده‌ام بیشتر کار کنم؟
شاید گیرم سر همین اراده و یا باوری‌ست که باید به وقت لزوم بگه
موجود باش و بشه
درم آب رفته
یا حالش به‌طور معمول نیست در باب مقولات یافت می‌نشود، جسته‌ایم ما دیگه انرژی بدم
وقتی هرچی بگردی و یه همزبون خودت نباشه، خب باید دل به کی داده بشه؟
برگردیم به امروز که هوا اصولا عشقولانه است برام
حالا یکی باید منو امروز پشت این میز نگه‌داره
خب به من چه ناقصم آفریدی
یا اینوری می‌افتم و یا اون‌وری
یه روز چهار فصل کار می‌کنم
یه هفته یک صفحه هم نوشتنم نمی‌آد
البته به برو بیای جبرئیل هم مربوطه
یه وقتایی مهربون و سر کیف، از اون بالا شماره می‌گیره و گوشی رو می ذاره زمین و من مثل چی تقلب می‌نویسم
یه وقتایی هم که اونم ناخوشه و چند روزی این‌ورا پیداش نیست
بدبختی نیست؟ باید نگران احوالات جیرئیل هم باشیم
تا به ما هم برسه.
خب
سلام به شنبه‌ای سرشار از مهر و عاشقونه
سلام به هفته‌ای که ستاره‌هاش عاشقند و دل من در هوای مهر
سلام شنبه
سلام هفته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...