۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

عشق گناه کبیره و صغیره درهم



ببخشید
یه چیز دیگه
آقا شما عشق را حرام می‌دونی؟
یا این‌که دل آدم برای یکی تاپ تاپ بزنه؟
یا مثلا، اگه دلت برای یکی تنگ یا گشاد بشه چی؟
یا یه بغل پر از مهر و محبت چی؟ اینام از گناهان محسوب می‌شه؟
اگه دل یکی بدجور و خفن عشق بخواد چی؟
مثل الان
آه
نگاه کن این قلب دیگه مچاله شده و داره خشک می‌شه
شما این‌مدلی آفریدی؟
نگاه کردن توی چشم جنس مخالف و غش رفتن دل آدم چی؟
خب اینا که همه از رفتار طبیعی و انسانی‌ست. چطور می‌تونه گناه باشه؟
گناه ریختی‌ست که به زندیگ من دادی و جرات ندارم حتا یک قدم اضافه بردارم
فکر نمی‌کنی چندی‌ست ارتباط ما با هم خط رو خط شده و افتاده روی خط ابلیس؟
آخه تا می‌آم هر حرکت عشقولانه‌ای از خودم بروز بدم، می‌بینم ابلیس داره یادم می‌اندازه که شما الانه است
پوستم رو بکنی
غلط نکنم اینم از توهمات بی‌بی‌جهان باشه
نه ولی. وقتی رفت هنوز به بلوغ نزدیک هم نشده بودم که بخواد نگران باشه و چیزی در مخم جاساز کنه
شایدم چیز رو داده به دخترش که به وقت بلوغ ما خودش هر چه خواست کرد و برای ما
دورش یک خط قرمز کشید
شاید این تضاد درونی از همین خط قرمز باشه
بابا مخم ترکید دو خط برسون
وگرنه الان که از این بالکنی بپرم پایین
اوه
بالکنی
گل‌هام
ببین چه کردی که یادم رفت گل‌ها رو آب بدم
و حتا نخوام صدای موذن محله رو بشنوم و با الله اکبر سجاده پهن کنم
ببین اگر عشق داشتم، با فکر عشق می‌خوابیدم و با فکر عشق هم بیدار می‌شدم
گوربابای درک که همسایه‌ها نامردن و رعایت خواب بودنت رو نکردن
تازه می‌شه، چه خوب زودتر بیدار شدم بیشتر از انرژی عشق بهره ببرم
خب من نمی‌تونم کار کنم
کارم هم نمیاد
خوش‌اخلاق و خانم و لیدی هم نیستم
برم فعلا به داد گل‌ها برسم
شاید تا نماز یه چیزایی تغییر کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...