و قيصر فرمان داد اين نسخه جهت به در كردن خستگي از تن عملگان كه مشغول احداث سد فراهم آمد و دلبركان و لعبتكان فرنگي فراهم آمدند
برگ گل رخساره، يك طبق. ورق نقره پيشاني، يك صفحه.
گل شمشيرك ابرو دوشاخه.
بادام چشم، دودانه.زنبق بيني يك جزء.
ياقوت رماني لب دو دانه.
پسته خندان دهان يك دانه .
مرواريد ناسفته دندان بيست و هشت دانه. عنبر اشهب خال لااقل يك جزو
سنبل الطيب زلف دو دسته.
انارين پستان دو دانه.
صدف سينه يك لوحه .
خميره صندل شكم يك قرص.
نافه مشكين ناف يك جزو.
گل غنچه ناز يك جزو.
ياسمن سرين يك بغل .
ماهي سقن قور ساق و ساعد چهار جزو.
عناب سرانگشتان بيست عدد
قند مكرر عشوه، آنقدر كه اجزاء را شيرين كند
نقل از حماسة کویر، باستانی پاریزی
اونوقت شما که خود خدای همه عالمی حتا قیصر
نمیدونی من بمیرم از یه تجربةعشق آتشیییییییییییییییییییین محروم میمونی؟
بازم اسکندر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر