۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار




عجب روزی شد امروز
دو روز پیاپی هی شایعه مرگ سر زبان‌ها چرخوندن انرژی‌ش
شد زلزله امروز فکر کن اگه به هدفش می‌خورد چی می‌شد؟
ولی خب، از شوخی و موج منفی و اینا که بگذریم
این تکونا بد هم نیست. وقتی منجر به مرگ و حادثه نیست
برای یکی دو روزی هم که شده به مرگ رجعت می‌کنیم. بهش فکر می‌کنیم و کمی با خلق خدا مهربان‌تر صحبت می‌کنیم
بلکه در این دقیقه نودی ، توشة آخرتی باشه
حالا گیریم که همین امشب بالاخره بزنه و اون بزرگه که همه ازش خوف دارن بشه
نه اصلا چرا راه دور می‌ری؟
بزنه و یه جنگ هسته‌ای بشه
روی چی حساب می‌کنیم که از بیماری‌ها فقط می‌ترسیم
به‌قول یادم نیست کی: تخت‌خواب جایی‌ست که نود درصد آدم ها در آن می‌میرند
اما هرگز خطرناک محسوب نمی‌شه
و این زندگی‌ست که ما را با جدایی، اندوه، یاس، دوری، از دست دادن و مرگ آشنا می‌کنه
گرنه که مرگ آخر ماجراست و بعدش کسی خبر نداره
چی به چیست

راستی ، تا این‌جا، زندگی کردی و راضی هستی اگه بنا شد بریم؟
بیاین تو رو خدا یه چوکه زندگی کنیم
یه نموره عاشق بشیم
و یه نمه خل و چل بزنیم
چی می‌شه؟ وقت نداریما
از من گفتن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...