۱۳۸۵ مهر ۹, یکشنبه

حسادت

داشتیم مثل این فرنگی‌ها قهوه می‌خوردیم که یهو چنان برقی ازش پرید که منم قهوه‌ام پرید تو گلوم . فکر کردم عقرب گزیدش ! گفتم : چی شد ؟
وای قلب ، سینه‌ام آتیش گرفته ، خدا منو بکشه راحت شم . مرتیکه‌ی خائن هوس باز . همه عشقش همین بود ؟چه زود تا چشمش افتاد به یکی دیگه منو از یاد ببرد ؟
گفتم : کی ؟ چی شده ؟
اون بهرام نامرد کثافت رو میگم . امروز با یه زن قرار داره . یک زن تازه و جدید . الهی بلایی به سرت بیاره که ببینم یک چشمت اشک و بیکیش خون
گفتم : مگه خل شدی با خودت حرف میزنی ؟
نشست به گریه کردن و در آخر گفت
من و بهرام چند وقته بهم زدیم . می‌دونم حالا همه وقتش یا پای قمارمی‌گذره و خونه خرابش می‌کنه و روی یک پاشم یه عجوزه نشسته .
گفتم : چشم تو روشن . دیگه همچین نسناسی جای حسرت داره . خدا رو شکر کن رفت . خوش‌به‌حالت ، ما که همینش هم نداریم که به‌هم خورده باشه یا بخوره
بدتر از گلی زد زیر گریه . چنان حق‌و‌حق می‌کرد که انگاری مادرش مرده
آخر لب باز کرد که همین‌طور که بوی قهوه به مشامش رسید ، بهرام رو دید که به قرارملاقات میره . پدرت خوب بهرام الان اون‌ور سلقون بالا کن ه . تو از اینجا رصدش می‌کنی ! آخه چطور فهمیدی ؟
گفت : به دلم افتاد . دل من پاک هیچ‌وقت دروغ نمی‌گه
خیلی ناراحت شدم . فکر می‌کردم خر تو دنیا یکی داریم اونم گلی ؛‌ فهمیدم بیچاره تر از گلی محبوبه است ! تمام مدت به یاد خاطرات مشترک زار می‌زد که فکر می‌کرد نصیب دیگری شده . گفتم هالو
این خاطرات با تو ساخته شده . قرار نیست همه مثل هم باشند و خاطرات یک‌سان بسازند ؟
ولی عجب آتشی است در زن این احساس حسادت !!!!!!!! من که خیلی دلم براش سوخت . ولی جان مادرت تو تا حالا مرد با عاطفه دیدی ؟

۶ نظر:

  1. zanha hamintorand - ya khab nama mishan ya vahy mishe

    پاسخحذف
  2. eshgh yanee hame chiz ?
    motma'enid ?
    pas chera peyda nemishavad o hame bi chizeem ?

    پاسخحذف
  3. tasavoresham ghayemam mikone poshte koohaaaye sangine goooor!!!!

    پاسخحذف
  4. سلام عزیز دل
    هرگز نمیشه جای خود را به دیگری داد
    اما مردها جای مارا می‌بخشند و چاره‌ای جز پذیرش نیست
    مگر غروری تکه تکه

    پاسخحذف
  5. حسادت آتشی نیست که تنها به خرمن زن ها ریزد . حسادت مرد را هم از پای در می آورد . البته در این که خانم ها معمولا در اوهام شناور هستند تردیدی نیست . خانمی را می شناسم که بابت یک فال قهوه شش ماه منزل پدر رفت به قهر تا آقا برش گردادند و ثابت کرد فال بئده . خدایا آتش حسد را به دلهای ما مریز . آمین

    پاسخحذف
  6. این عشق است که عشق می آفریند و مهر است که مهر می پروراند . حسد تخم کینه می کارد و نفرت . بیایید به هم صادقانه و انسانی عشق بورزیم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...