۱۳۸۶ فروردین ۲۷, دوشنبه

معامله



گفت: دنبال زن می‌گردم. دیگه دخترها رو که شوهر دادم. هتل جنوب فرانسه را هم به اسمشون کردم کاری با من نداشته باشن
خب تبریک می‌گم. خیلی وقت بود که از وقتش گذشته. حالا کسی هم در نظر گرفتی؟
آره. فائزه
جانم؟! فائزه نصف سن شما رو داره. مطمئنی تصمیمت درسته؟
چرا که نه؟ من چیزی دارم که اون می‌خواد. اونم جوونه که من می‌خوام. یک معاملهء برابر
یعنی مهم نیست اگه دوستت نداشته باشه؟
احمق نیستم به این چیزها فکر کنم. ابدی هم نیستم که نگران فردا باشم

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...