۱۳۸۶ فروردین ۲۲, چهارشنبه

لیست



کی‌می‌شه کسی احساس تنهایی نکنه و زندگی همیشه آبی باشه؟
چطور می‌شه بی فریب و ریا، حتی به خودمون زندگی کنیم؟
فکر می‌کنی واقعا بلدیم خوشبخت باشیم؟
اصلا می‌دونیم خوشبختی چیه؟ تا حالا تجربه‌اش کردیم که با اومدنش بفهمیم؟ ظرفیتش رو داریم؟
یعنی اگه باشه، می‌فهمیم که خوشبختیم؟
خیال می‌کنم هزارتا نقشه و برنامه بلدم که کافیه راهش باز بشه تا معجزات من یک به یک آغاز بشه. فقط نمی‌فهمم این‌چه‌جور معجزی است که تنها در شرایط سهل ممکنه؟ مثل خوشبختی که باید از راه بیاد، یا ماییم که باید خوشبختی رو ترسیم و تجربه کنیم؟
می‌دونی به چی نیاز داری تا بگی خوشبختی؟ می‌تونی همه رو روی لیست بنویسی؟
نمی‌تونی تنهایی ایجادش کنی؟
من راهش رو بلدم. ولی اول باید لیستت رو پیدا کنی
مثل عشق. ما با عشق هم همین مشکل رو داریم. در طلب چیزی می‌سوزییم که تجربه نکردیم و با هزار آدرس عوضی قاطی شده

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...