همیشه وجودما دوپاره است. یک بخش ساختارش را جامعه و خانواده تعریفش را آغاز کرده. بخش دیگه خود واقعی یا روح الهی است. تضاد و کشمکش بین تویاذهن با روح همیشه هست. دربعضی ذهن قالب میشه و در بعض کمتر دیگه روح نسبت به ذهن برتری پیدا میکنه. اگر روح کاملا حاکم بشه ما میشیم انسان کامل و نه تو نه هیچ بشری از این باخبر نمیشه. چون اون یاد میگیره سکوت کنه و بلاهت یاسادگی رو برای نقاب بیرونی انتخاب کنه
شاید بشه کودکی که کودکانه نفس میکشه و دنیا را فقط زیبا باور داره. مثل کودکی همه ما مثل گلی که کودک درون منه
خوشگلاهمه داستان همین نقطه است. حالا چه از راه درویشی یا هر ژانگولر بازی بتونی اون کودک رو بیدار کنی . رسیدی. حالا اگه دوست دارید درویش بازی رو امتحان کنید بکنید اما آگاهانه
همین درویشی مرزی میشه برای عبور. راز در سکوت است نه در سندان و بازار. اینها که تابلو هستند و زیادی میخوان بگن اهل حق و هو شدن اها بازارند نه دل
اما تجربهاش میتونه باور تو را نسبت به دنیا کمی فقلقلک بده. ولی آگاهانه. پیشنهاد میکنم بهجای هر درویش بازی. دنبال خودتون بگردید
در حلقه درویشان همه در جستجوی خود هستند نه بیشتر. تا خودت رو نشناسی شناخت خدا مقدور نیست
شاید بشه کودکی که کودکانه نفس میکشه و دنیا را فقط زیبا باور داره. مثل کودکی همه ما مثل گلی که کودک درون منه
خوشگلاهمه داستان همین نقطه است. حالا چه از راه درویشی یا هر ژانگولر بازی بتونی اون کودک رو بیدار کنی . رسیدی. حالا اگه دوست دارید درویش بازی رو امتحان کنید بکنید اما آگاهانه
همین درویشی مرزی میشه برای عبور. راز در سکوت است نه در سندان و بازار. اینها که تابلو هستند و زیادی میخوان بگن اهل حق و هو شدن اها بازارند نه دل
اما تجربهاش میتونه باور تو را نسبت به دنیا کمی فقلقلک بده. ولی آگاهانه. پیشنهاد میکنم بهجای هر درویش بازی. دنبال خودتون بگردید
در حلقه درویشان همه در جستجوی خود هستند نه بیشتر. تا خودت رو نشناسی شناخت خدا مقدور نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر