۱۳۸۶ اردیبهشت ۷, جمعه

توفیق اجباری


 نه این‌که خدایی نکرده باد به گوش خانم والده برسونه، 
حرف کسی را گوش می‌دم. 
اما، برای‌م همه چیز نشونه است
وقتی قرار امروز به سکوته، 

پس این پیغام دوست ناشناس تبدیل می‌شه به آوایی از کائنات. 
همینه
همیشه همین جوری زندگی کردم
حالا یه مدت سکوت کنیم ببینیم وسط این بهشت خدا چی قراره بشنوم؟
فقط خدا کنه، بقول گلی : 

وای کیمیان اگه یهویی یکی دم گوشم بیگه، یوهه هه گلی
من‌که دیگه مردم که؟

 دیگه خدا واسته چی‌مه؟
هان کیمیان؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...