وقتی احساسی عاشقانه دارم، کامل از خودم خارج میشم و تبدیل به او میشوم. نگران شدم مبادا انقدر در پی عشقم که از خودم فرار کنم؟
اما نمیشه. عشق رو از خودخواهیم میخوام. عشق رو بهخاطر خودم احتیاج دارم
وقتی احساس عاشقانه هست، بااو راه میروم. غذا میخورم. نفس میکشم در حالیکه به کار و بارم هم میرسم
وقتی چشم باز میکنم تنها نیستم تا وقتی دوباره میخوابم. او در من همهجا حضور داره. وقتی بیدار میشم به قرار ارشاد یا چک پس فردا و غرغر ناشر فکر نمیکنم
زندگی اول عشق است و با عشق زندگی را عشق است
این میشه که وقتی خالی میشم مثل حالا. نه حاضرم با بیسکویت یا پیراشکی افطار کنم. نه جون دارم یک قدم راه برم. چه قرار با دکتر دندان پزشک یا وکیل دعاویی
تازه انتظار دارند با جبرئیل هم شبها چت کنم و رابراه الهام بگیرم؟
آخه این لاکردار عشقه که خلاقیت میاره و تو، خدا میشی
اما نمیشه. عشق رو از خودخواهیم میخوام. عشق رو بهخاطر خودم احتیاج دارم
وقتی احساس عاشقانه هست، بااو راه میروم. غذا میخورم. نفس میکشم در حالیکه به کار و بارم هم میرسم
وقتی چشم باز میکنم تنها نیستم تا وقتی دوباره میخوابم. او در من همهجا حضور داره. وقتی بیدار میشم به قرار ارشاد یا چک پس فردا و غرغر ناشر فکر نمیکنم
زندگی اول عشق است و با عشق زندگی را عشق است
این میشه که وقتی خالی میشم مثل حالا. نه حاضرم با بیسکویت یا پیراشکی افطار کنم. نه جون دارم یک قدم راه برم. چه قرار با دکتر دندان پزشک یا وکیل دعاویی
تازه انتظار دارند با جبرئیل هم شبها چت کنم و رابراه الهام بگیرم؟
آخه این لاکردار عشقه که خلاقیت میاره و تو، خدا میشی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر