۱۳۸۶ فروردین ۱۹, یکشنبه

مرگ



عادت داریم فقط دنبال نداشته‌ها بگردیم و داشته‌ها از یاد میره. اولیش من. اما خب آدم چیزی که داره که دیگه ذهنش رو درگیر نمی‌کنه؟ ذهن همیشه دنبال نگرانی و نداشته‌ها می‌گرده. برای همین من می‌شم کولی و بی‌حیا
از دیشب خیلی حالم گرفته شده. ظهر یه نموره خوابیدم ولی نشد زود پریدم. شاید ترس مرگ برم داشته؟
شاید نه. حتما
شازده سه فازم رو پرونده. همیشه فکر می‌کردم. جنسش از عشقه. معلوم بود گمشده داره. براش دعا می‌کردم . کلی امیدوار بودم. چون پویا بود و زود می‌تونست پیدا بشه. کی فکرش رو می‌کرد همه حساب کتاب‌ها کشک؟! حالا من فقط می‌تونم به وقت نداشته و همه نداشته‌هایی که خواب از چشم گرفته فکر کنم
اونوقت می‌خوای عاقل بمونم؟ تو میگی با این اوضاع امیدی هست زنده بمون؟
فکر کنم بزودی خودم از غصه دق‌مرگ شم. مثل اون‌هایی که از بلندی سقوط می‌کنن. قبل از رسیدن به زمین، از ترس می‌میرن

۲ نظر:

  1. وای خاله جان منو نترسون والا هنوز جوونم....
    اگه یه دختر خاله مثل مال من داشتی عمرا اگه میزاشت تو غصه بخوری اصلا..
    دنیا چیزای خنده دارم زیاد داره که میشه باهاشون به غصه فکر نکرد...یا چیزایی که حرص ادمو در میارن اما غیر از غصه یه خود ادم هستن...مثل این یارو ناصر تو سریال ترش و شیرین...
    باور کن هر دفه اونو میدیدم یه چن کیلو وزن کم میکردم...هر چی هم فکر کردم ببینم یکی رو مثل این میشناسم تو دور و بری هام دیدم هیشکی به این شدت نیست....
    منو بگو که فکر میکردم دور و بری هام ادم نیستن!!!!
    :p:d:d:d

    پاسخحذف
  2. بالاخره این جناب محترم مرگ هم میاد ...نگرانش نباش....

    مهمون هممون هست!!

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...