۱۳۸۶ اردیبهشت ۸, شنبه

سود تفاهم


همیشه حیاتی‌ترین نیازهای انسانی در جدول تابوها قرار گرفت. انسان سرکوب شده. بردهء خوبی می‌شود.
چون همه‌چیزش و هویتش را از او گرفتی و در عین حال دشمنی خطرناک. بمبی خاموش
نپرسیم،خدا کیه؟
عشق چیه؟ 

و هزار گونهء مختلف سوال که محصول خانواده‌های عصر پارینه سنگی است
من یک زن‌هستم
با عواطفی پاک و زلال که قدر بغل امن را می‌شناسد و از بوی پیراهن مردانه زیر اطو لذت می‌برم.

 تک تک سلول‌های وجودم از عشق آفریده شده و شاید از آخرین بازماندگان الهه‌های عشق باشم ؟
هنگامی که عشق زمینی را آموختم
دیدم با عشق، جهان بسیار زیباتر و دوست داشتنی تر می‌شه
دیدم چقدر مهربانم و با همه دنیا احساس خویشی دارم. من زبان ماهی در تنگ بلور رو می‌فهمم
فهمیدم عشق وجه خلاق خدایی را در من بیدار می‌کند
عشق معجزه می‌کنه
در عشق من خدا می‌شوم
برای همین همیشه در پی عشقم

دوست نازنین. 

بهترنبود، سواد اکابر مقدماتی را می‌گذراندی؟ شاید می‌توانستی منظورت رو حالیه عیال مربوطه کنی؟
مردی که هدف را می‌نویسه حدف و ازدواج را اذواج چه توقع از جماعت زن داره؟

من پر رو تر از اینم که کسی پا روی دمم بذاره. خوردی؟
این وقاحت نیست. ایمانی و باوری است که به خود و زندگی دارم

برو بچ شمام خیلی جدی نگیرید
حالا الهه هم که ، نه . مثلا فرض کردیم
فردا دست نگیرید
داره باز می‌شه حکایت مامور اورژانسی که تعریف کردم

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...