۱۳۸۶ فروردین ۲۹, چهارشنبه

استاد عزیزم


آخرین استادم که با من مرحله‌ئ تکمیلی رنگ و پرتره را کار کرد. 
مردی که هرگز از خاطرم نمی‌ره. 
فقط می‌گم سیروس
متاسفانه اعتیاد داشت
نسبتا جوان بود و قلمش جادو می‌کرد.

در پرتره نظیر نداشت و شناخت رنگی بی‌نظیر داشت.
از همسرش جداشده بود و ندرتا اجازه داشت پسرش رو ببینه. از صبح تا شب پشت پایه زندگی می‌کرد و همیشه موهای بلوطیش رنگارنگ بود
نقاشی هاش روبه یک گالری نقاشی در خیابان فرح می‌داد اونم با امضای خودش می‌فروخت.

 دلم همیشه براش می‌سوخت.
آرزو داشت یکبار یک‌کار برای دل خودش بکشه
یه‌روز از مدار خارج شد و دیگه ندیدمش. 

امروز از صبح روی طول موجم بود
سیروس جان هرجا که هستی یادت به‌خیر و روشنی.

در پناه خدا باشی و هرگز از یاد نمی‌برم تو 
بهترین استاد نقاشی زندگی من بودی و حتما خواهی بود
یادت ماندگار

۱ نظر:

  1. چه خوب است به هر بهانه ای مراسمسپاسگزاری داری. ادم به هر دلیل سر راهت قرار بگیره کمی خیالش آسوده تر است. تا قدرناشناسان

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...