۱۳۸۶ اردیبهشت ۷, جمعه

تحمل کن دوست من

می‌خوام یک صفحه از بغضم بنویسم . غر نزن تحملم کنم


.


.



.



.



.



.




بسه
دیگه خسته شدم

۳ نظر:

  1. جان دایی جانت این موزیک رو از روی وبلاگ ت بردار نمی ذاره راحت مطالب و بخونیم
    .

    پاسخحذف
  2. و این بغضه مشترک من و تو و همه ماست
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    یه بغضه تلخ با یه دلشوره ی مرده ی مدام که حتی تویه خوابم دست از سرمون بر نمی داره چه میشه کرد دنیا گویی همینه ! باید باورش کنیم

    پاسخحذف
  3. نه نه نه بردیا
    دلشوره مال آدم زنده است
    مردگی بردار نیست
    تو وقتی نگرانی که امنیتت به خطر افتاده. پس قلبت هم تند تر می‌تپه و خون به صورتت می‌دوه و این وسط به‌یاد میاری
    چفدر تنهایی

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...