۱۳۸۶ اردیبهشت ۳, دوشنبه

سوتی کده





ببین مهم نیست کجا باشی؟
مهم اینه که هرجا هستی کسی نتونه حالت رو بگیره. که مال منو می‌گیره و گرفت. ناشر نازنینم جناب خاتمی همیشه می‌گه:
من از تو صبوری رو یاد می‌گیرم. هرکس دیگه جای تو بود تاحالا بی‌خیال گلی شده بود
منم بادی به غبغب می‌اندازم که، چه کنیم دیگه، ما اینیم
اون هی می‌خنده و من بالاتر می‌رم تا نزدیکی خورشید که می‌رسم، مثل ایکاروس بال‌های مومیم آب می‌شه و با مخ می‌افتم پایین. چون از قرار دوباره خودم رو زیادی بالا گرفتم و شعار نابجا دادم
آخرین بار گفتم: من در این مسیر یادگرفتم، اینجا چطور باید نوشت، آتو نداد، ولی نوشت
کائنات هم که منتظره رابراه این سوتی ها رو جواب بده، یهو تصمیم می‌گیره بدعت نویی بگذاره و با کتاب‌های گلی شروع می‌کنه به قانون جدید.
بعد از دوسال بروبیا و جلسه دفاعیه که کتاب ممنوعه آزاد شد. تازه از سر گلی قانون شد، کتاب در مرحله صفحه بندی هم باید بره برای مجوز! فکر کن! به جان خودم همه‌اش زیر سر سوتی خودم بود. این لاف‌ها همیشه مسیر را دشوارتر می‌کنه
دارم دست و پام و جمع می‌کنم، پذیرفتم هیچی نمی‌دونم. دیگه جرات فرستادن کار اصلی را از دست دادم
امیدوارم اینها را هم کائنات شنیده باشه بلکه سوتی قبلی ها مالیده شد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...