۱۳۸۶ فروردین ۲۹, چهارشنبه

نسیان


از سرشب انگار گم شدم؟
یه لحظه وسط اتوبان به اطراف نگاه می‌کردم ولی حیرون و نمی‌دونستم کجام؟
زدم کنار ورودی شهرک و ایستادم. کلی زمان برد تا فهمیدم کجا هستم. فکر کن پسر. کافیه این فیوزهای ناقابل یهو اتصالی کنه و بسوزه. چشم باز می‌کنی حتی اسم خودتم ندونی
وای چی می‌مونه از من؟
همه عمر رفته باطل و صفر می‌شه. نه تجربه و نه خاطره‌ای. شاید بی‌هیچ تعلق خاطری. بی‌نام و نشانه
وحشتناکه
اما وقتی در تو تعلق خاطری وجود نداشته باشه و بتونی بگی گور باباش، شاید بد هم نباشه؟
قطعا حتی برای اونها که به هزار و سیصد و هشتاد و شش دلیل خودشون رو لوس می‌کنن و به بخت و اقبالشون لعنت می‌فرستند هم حاضر به چنین حدوثی نخواهند بود

۷ نظر:

  1. سلام خانم محترم. خیلی اتفاقی به لینک شما رسیدم. تصویر این پست توجهم را جلب کرد برا خواندن بعضی از پست ها. تصمیم ندارم فضولی کنم . اما از آنجایی که شما به خودتان حق می‌دهید یک طرفه مردها را به زیر سوال ببرید. منم اجازه پیدا کردم مثل شما عمل کنم
    اول چند خط از نوشته هایتان را پیست می‌کنم و از میان مجموع آنها نظر یک مرد را راجع به خودتان خواهم گفت

    پاسخحذف
  2. تاحالا شده جایی باشی که فکر کنی نباید بودی؟
    وای از روزی که این حس رو به جهان پیدا کنی. داره یه جورایی حس برم‌میداره که انگاری این‌طوری‌ها باشه؟

    به نظرم شما از شدت اهمیت درگیر مقامات شده اید و هرلحظه دنیا را وجب می کنید تا شایستگی آن را نسبت به خود بیازمایید

    پاسخحذف
  3. کجایید کسانی که باور عشق را در من شکستید؟
    کجایید که ببینید، چطور از عالم و آدم فراری و وحشتزده‌ام؟
    کجایید تا ببینید سن رو به بالاست و باور عشق به قهقرا می‌نشیند؟
    کجایید که قرار بود بی من بمیرید. هنوز زنده‌اید؟
    کجایید تا ببینید جرات قدم گذاشتن به هیچ جمع و نگاه کردن در چشم‌ها را از من گرفتید؟
    ------------------------
    در پستهای متفاوت به نظر میرسه شما خودتان را بخشصی از جهان می دانید. اما یک به یک غلامانتان را احضار می کنید. لحنی ارباب مابانه و متکبرانه که در جستجوی مقصری برای تمام خطاهایش می گردد؟

    پاسخحذف
  4. جدی که بعضی از شما آقایون گرام چه جنس سختی دارید؟

    ------------
    سخت تر از جنس مردها جنس زنی است که با همه اینها با چهراهای مغرور متکبر ارباب جمعی اش را دوست داره

    پاسخحذف
  5. نمی‌شه عشق درونت باشه ولی ابر بمونی! ابری که فقط سایه می‌کند و بارشی نخواهد داشت. ابری دم‌ کرده و خفه. ذرات آبی محبوس در ظاهر ابر
    باید آب بود.
    ------------
    کسی اینها را میگوید که مثل ابر سیروس خفه و دم کرده عشق رو در خودش گم کرده. شما بیشتر از دنیا خودت را دوست داری. انقدر که نمی تونی غیر از خودت را باور کنی یا دوست بداری. خودخواهی از امراض شایع انسان است. ادم خودخواه تنها می ماند. خودخواه از زیبایی و عشق بی سهمیه خواهد شد. به نظرم بهتره شما باور کنید این مردها همان قدر متفاوت هستند که شما زنها هستید. اما ما با زنهای دنیا بد نیستیم و تنها نمی مانیم. چون خودمان را یکی از همه ادم های دنیا می دانیم.
    شما همه را به یک چوب می رانید؟ قضاوتی اشتباه

    پاسخحذف
  6. واقعا اتفاق خوبيه. گاهي آدم احتياج داره خيلي چيزها رو از ياد ببره. حالا چه فرق ميكنه كه اون اتفاقات خوب بوده باشه يا بد. واقعا گاهي احساس ميكنم داشتن چنين لحظه هايي فقط يه نعمت بزرگه كه گاهي آدم سعي ميكنه با به ياد آوردن خيلي چيزها اون نعمت رو به سادگي از دست بده
    ...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...