از قرار، به قولی گلی: انقده سرخدا رو بردم و آه و ناله راه انداختم که نونی بذاره تو کاسهام که از نطق برم؟
ملاقات دیروز اگر در همون نقطه ختم شده بود شاید من نمیزدم کانال دو. از بعد از ظهر تا نیمه شب قبل فکرم درگیر چیز دیگهای شد که تازه با جون کندن تونسته بودم از سر خارجش کنم
این رفیق از راه رسیده دوباره یادم انداخت مشکل من پیداکردن یه جنس جوره نه هر چی که از راه برسه. به قول عزیزی: کسی که آنی داشته باشد
این قطعا نداشت، چون با این بحران اخیر میشد کمی سرخودم و گول بمالم و کمی نسبت به این دوازه نفر تجدید نظر کرد. اما حتی بهش فکر هم نکردم و اومدم خونه
فیلم همسفر بهروزوثوقی و گوگوش رو دیدی؟
از پسر میپرسه : زن داری
نه
نامزد داری
از سربازی برگشتم حامله بود
عاشقی؟
بابا نوکر پدرتم، چرا این وقت شب مارو یاد چیزایی میاندازی که نداریم؟
آره، اینطور شد
ملاقات دیروز اگر در همون نقطه ختم شده بود شاید من نمیزدم کانال دو. از بعد از ظهر تا نیمه شب قبل فکرم درگیر چیز دیگهای شد که تازه با جون کندن تونسته بودم از سر خارجش کنم
این رفیق از راه رسیده دوباره یادم انداخت مشکل من پیداکردن یه جنس جوره نه هر چی که از راه برسه. به قول عزیزی: کسی که آنی داشته باشد
این قطعا نداشت، چون با این بحران اخیر میشد کمی سرخودم و گول بمالم و کمی نسبت به این دوازه نفر تجدید نظر کرد. اما حتی بهش فکر هم نکردم و اومدم خونه
فیلم همسفر بهروزوثوقی و گوگوش رو دیدی؟
از پسر میپرسه : زن داری
نه
نامزد داری
از سربازی برگشتم حامله بود
عاشقی؟
بابا نوکر پدرتم، چرا این وقت شب مارو یاد چیزایی میاندازی که نداریم؟
آره، اینطور شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر