۱۳۸۶ تیر ۲۱, پنجشنبه

دیشب پریشب


این پنجشنبه. به تعبیر سنتی، شب جمعه، فردای چهارشنبه، دیشب جمعه
مثل همیشه لب‌ولوچه من آویزونه. اخم نکن، گناه دارم
نه حوصله کسی دارم. نه حال رفتن جایی، از گرما هم نمی‌شه رفت شمال. به عبارت ساده تر
حوصلة من سر رفته
حالا اگه همه اینها و بدتر از این‌ها هم جمع بود، ولی تنها نباشی. اصلا مهم نیست. نه هر کسی
کسی که با کسان دیگه برای تو فرق داشته باشه. با فکرش صبح چشم باز کنی و شب به خواب بری. جهنم درک حتی کنارت نبود
اما خیلی دور خیلی نزدیک بود. این خودش یعنی همه چیز. تو بین هفت میلیلرد آدم یه نقطه‌ای از جهان. یکی را داری که تونسته وارد ذهنت بشه
فکر کردی شوخیه؟
نه به جان مادرم. درد نبود جنس نیست. نبود هم گل ِ آدمه

۱ نظر:

  1. دیگران وقتی کسی رو میخوان و میدونن که اون کس هم اونارو میخواد دیگه رهاش نمیکنن حتی برای یه لحظه.میگن نه تنها باید دایما پیش من باشی بلکه حتی باید گزارش روزانه هم بدی که حتی مثلا غذا چی خوردی.
    یه بار بهت گفتم که اگه به این چیزایی که میگی عمل هم بکنی واقعا کیمیا هستی و خوشا به حال اون کسی که بتونه تو دل تو جا باز کنه.
    واقعا که دونستن اینکه یکی بهت فکر میکنه و منتظرته خیلی لذتبخشه، اصلا به آدم انگیزه میده، انگیزه ادامه دادن و بقاء.
    قدر خودتو بدون ، کیمیا خانم.

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...