وقتی میگی، برو.
میخواد باشه. تا جایی که تو بگی بمون، اون بگه نه
یعنی چیز. میدونی، دست خودم نیست. باید برم
یعنی جواب نمیده دیگه
وقتی میگی، خب چه کنم باش
میخواد بره
اینها نه که کار دل باشه. کار ذهن خودخواه و منیت وحشتناک همه ماست
تحمل نداریم کسی ترکمون کنه. ترجیح میدیم اگه قراره یکی بره، اون ما باشیم. شاید اینطوری کمتر درد میکشیم
پذیرش اینکه من نادوست داشتنی هستم، فاصله چندانی تا مرگ نخوهد داشت
میخواد باشه. تا جایی که تو بگی بمون، اون بگه نه
یعنی چیز. میدونی، دست خودم نیست. باید برم
یعنی جواب نمیده دیگه
وقتی میگی، خب چه کنم باش
میخواد بره
اینها نه که کار دل باشه. کار ذهن خودخواه و منیت وحشتناک همه ماست
تحمل نداریم کسی ترکمون کنه. ترجیح میدیم اگه قراره یکی بره، اون ما باشیم. شاید اینطوری کمتر درد میکشیم
پذیرش اینکه من نادوست داشتنی هستم، فاصله چندانی تا مرگ نخوهد داشت
سلام. بسیار زیبا و پر معنی گفتی. موفق باشی همیشه
پاسخحذف