۱۳۸۶ تیر ۳۰, شنبه

رسم دنیا


از ازل دنیا را وارونه و کمی متمایل به چپکی ساختند. از نافرمانی شروع شد تا به ناامنی رسید
هرچه را از مقابل دست آدم برداری طالبش می‌شه و آنچه را که با احترام به دستش می‌دهی پس می‌زند
ذاتش با کار خلاف و جهتش بر خلاف جهت زندگی است
دنیا هم بیشتر از این نیست. رسمش همین بوده و هست، درست مانند انگارة عاشق شدنش
وقتی کسی را دوست داری، او تو را دوست ندارد
اما کسانی دوستت دارند که، تو دوستشان نداری
گاهی هم که دوست داری و به‌دست می‌آید، دیگر جاذبه‌ای موجود نیست
تو ترکش می‌کنی
اما، آن‌که تو دوستش داری و او هم خواهان تواست
به‌دست نمی‌آوری. یا او می‌رود
یا، تومجبور به رفتن می‌شی
اگر هم به هر دلیل با هم بمانید. مطلب سهل الوصول مسئله حل شده و گذشت‌های تلمبار هم به‌همراه داره که از همین‌جا نفرت شروع می‌شه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...