
اگه خیلی دوستش داشته باشی و بین برزخ گیر کرده باشی چارهای نداری جز استخاره
چون
اگه بری جلو و بگی؛ دو حالت داره، یا محکم میزنه تو گوشت، یا لپاش گلمیافته ( البته در مورد نسوان) یا چشماش برق میزنه درباره ( ذکور) یا قند تو دلش آب میشه
اگه نگی، خب اون از کجا بدونه؟
تو از کجا بدونی؟
ممکنه بگی، برات انواع کلاس وصله پینه و مادام کوری بذاره که حالا یکی بیاد جمعش کنه
و باز ممکنه بعد از گفتن، تو به یکی از خوشبختترین آدمها بدل بشی
تا جایی که من میدونم. حتی حافظم نفهمید که سر عشق بپوشاند، یا نه؟
تازه اونموقع هنوز آدمها نسبت خویشی با یابو پیدا نکرده بودن که یابو برشون داره
وای به حالا
چون
اگه بری جلو و بگی؛ دو حالت داره، یا محکم میزنه تو گوشت، یا لپاش گلمیافته ( البته در مورد نسوان) یا چشماش برق میزنه درباره ( ذکور) یا قند تو دلش آب میشه
اگه نگی، خب اون از کجا بدونه؟
تو از کجا بدونی؟
ممکنه بگی، برات انواع کلاس وصله پینه و مادام کوری بذاره که حالا یکی بیاد جمعش کنه
و باز ممکنه بعد از گفتن، تو به یکی از خوشبختترین آدمها بدل بشی
تا جایی که من میدونم. حتی حافظم نفهمید که سر عشق بپوشاند، یا نه؟
تازه اونموقع هنوز آدمها نسبت خویشی با یابو پیدا نکرده بودن که یابو برشون داره
وای به حالا