هر از چندی که هوای دلم به شورهزار نزدیک و آسمون چشمام ابری میشه. زود خودم و به دکی جون میرسونم. بعد از یهساعت گریه و زاری که در نتیجهاش نصف مطب را دستمالکاغذی فین کرده من برمیداره
دکی جون، خونسردانه قلم به دست میگیره و هر بار یه تحفهای میاندازه در کاسه من. البته غلط نکنم شدم، لابراتوار؟
ببین تورو خدا یعنی یه آدم حسابی دیگه پیدا نمیشه تا من عاشقش بشم؟
متاع اینبار جناب دکتر آب فرنگ خورده قرصی بود که اگر به جای هرگونه سلاحهای شیمیایی و اتمی و هستهای کاربردی خاموش و بی خونریزی داره
یعنی چنان اخته تختهات میکنه که تو حتی خودت را هم از یاد میبری. نه نیازی و نه هوسی
اما خود قرص میشه عینه فریضه واجب نماز
اگر عالم و آدم را به قرص ببندن. دیگه نه کسی مثل من درد عشق میگیره
نه حوصله داره فکر کنه، دنیا چه میشه؟
نه دلش میخواد از خونه بره بیرون، حتی شمال نازنین، ترکت میشه
نه مهمه کی با کی قهره کی آشتی
نه عصبی میشی نه کسی میتونه حرصت و در بیاره
نه حتی حاضری به یک دیدار شاید کمی تا قسمتی مشکوکی بری که ممکنه همه ماجرات و عوض کنه
فکر کن هر شب قبل از خواب یکی میاندازی بالا. تموم
با این حساب جنگ و حرص و طمعی هم نمیمونه
البته یحتمل به دوّل مقتر باید شبی یک برگه قرص داد. اما بهتره از جنگ و بکش بکش هستهای نیست؟
این خواهرای طفلک هم مجبور نمیشن از صبح دنبال شکار بدحجاب باشن
دیگه سهمیه بندی بنزین هم از اهمیت خودش میافته. چون کسی حالش و نداره از خونه خارج بشه
دکی جون، خونسردانه قلم به دست میگیره و هر بار یه تحفهای میاندازه در کاسه من. البته غلط نکنم شدم، لابراتوار؟
ببین تورو خدا یعنی یه آدم حسابی دیگه پیدا نمیشه تا من عاشقش بشم؟
متاع اینبار جناب دکتر آب فرنگ خورده قرصی بود که اگر به جای هرگونه سلاحهای شیمیایی و اتمی و هستهای کاربردی خاموش و بی خونریزی داره
یعنی چنان اخته تختهات میکنه که تو حتی خودت را هم از یاد میبری. نه نیازی و نه هوسی
اما خود قرص میشه عینه فریضه واجب نماز
اگر عالم و آدم را به قرص ببندن. دیگه نه کسی مثل من درد عشق میگیره
نه حوصله داره فکر کنه، دنیا چه میشه؟
نه دلش میخواد از خونه بره بیرون، حتی شمال نازنین، ترکت میشه
نه مهمه کی با کی قهره کی آشتی
نه عصبی میشی نه کسی میتونه حرصت و در بیاره
نه حتی حاضری به یک دیدار شاید کمی تا قسمتی مشکوکی بری که ممکنه همه ماجرات و عوض کنه
فکر کن هر شب قبل از خواب یکی میاندازی بالا. تموم
با این حساب جنگ و حرص و طمعی هم نمیمونه
البته یحتمل به دوّل مقتر باید شبی یک برگه قرص داد. اما بهتره از جنگ و بکش بکش هستهای نیست؟
این خواهرای طفلک هم مجبور نمیشن از صبح دنبال شکار بدحجاب باشن
دیگه سهمیه بندی بنزین هم از اهمیت خودش میافته. چون کسی حالش و نداره از خونه خارج بشه
nazanin banoo
پاسخحذفin adam hessabi ro ke to migi intor bardasht mikonam, ke kasy ke ayn khodet bashe, yadet bashe adami dar noo khodesh tanhast be many be shekel, hala az koja bayd ayn khod ro pida kard? gahi fekr mikonim ke pida kardim, vali az onja ke hich cheez dar in donya sad dar sad nist, bayd be in eshgh hay ro zamin ham etmad nakard,
banoo jan taze bayd yad gerft ke in alam o adam ro be arzani nakarim, hamin on moghe dige be ghorss ham neyazi nist, age be ghorss niyaz pida mikonim, bary in hast ke digaran ro khayli jadi gerfteem, yani zendgi ro jadi gerfeteem,
aya vaghan zendgi enghad jadi hast?ya adam ha enghad jadi va sabet ghadam hastan ke bekhater yek cheez vahi ghorss alaj in dard ro bokone?
بانو جان
پاسخحذفاز خودم که خستهام
پس باید یکی باشه مثل خودش . نه من
ولی کسی که آنی داشته باشه
عطارد عزیز
پاسخحذفبه گمانم شما اشتباه منظور بانو را متوجه شدی
ولی در عشق نیاز به حضور سوم شخص نیست
حتی دو نفر هم زیادی است
عشق زمانی است که
من ما میشه
انقدر در او غرقهای که نمیتونی خودت را پیدا کنی
az onjaii ke badam nemiad bazi vaghtha khodamo jedi begiram opa berahneh beparam vasat bahs, in cooment ro barayeh khali nabodan arizeh migozaram, ama az anjaii ke harfi barayeh goftan nadaram, ba sokut o aramesh faghat negaheton mikonam.....
پاسخحذف