۱۳۸۶ تیر ۱۸, دوشنبه

just lonly




فکر می‌کردم، ما همیشه هر چند سخت ولی باز عادت مي‌کنیم
ماهم فتوا دادیم که: آره ما عادت می‌کنیم. هر چند سخت ولی باز عادت می‌کنیم. به بودن یا نبودن
بعد در دلم به جمله معروف شکسپیر( بودن یا نبودن؟ ) لبخندی ملیح؛ کمی متمایل به عشوه شتری می‌زدم که، اصلا مهم نیست. مهم این است که ما عادت می‌کنیم
به وعده دیدار با جناب اجل عزرائیل نزدیک شدم و هنوز به هیچی عادت نکردم
کولی ندم تا کولی بگیرم. معامله کنم تا عمرم حرام نشه. یکی‌من یکی‌تو را هزار بار تمرین و در آخر همه را همین‌جا و پشت سر به‌جا بذارم
اما، نازنین. ما حتی اگر با تمام قشون انگلیس بشین و پاشو کنیم همچنان تنهاییم
در واقع تنها آمدیم
تنها هستیم
تنها هم بازخواهیم گشت
هرگز مامم نگفت :« یادبگیر که چطور تنها زندگی کنی» راز بزرگی که همیشه کتمان شد

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...