۱۳۸۶ مرداد ۵, جمعه

حسنک


تاریخ ادبیات ما همیشه مدیون انواع حسنک بوده
حسنک، کجایی؟
حسن، کچل
حسن، اتل متل توتوله، گاو حسن و اینا
حسن و خانم حنا
یا
حسنک مکتب نرفته و الی آخر
جاداره با گرامی‌داشت یاد و خاطره حسنک، شروع کنم
ازجایی که همیشه "حسنک" روز جمعه را برای رفتن به مکتب‌خانه انتخاب می‌کرد؛ این جمعه هم نوبه من شد تا سر از مکتب همیشه چارخونه و من گریز در بیارم
از صبح می‌دونستم مثل همه روزهای قبل و خود و بعد عید ممکنه حالم گرفته بشه که چرا اهل این بساط عیدانه نیستم و با تنها موندم، قراره حالم گرفته بشه
سرخودم رو گول مالیدم و به یاروقار همیشه مداوم گرمابه و گلستان رسیدم و پشت میز نشستم
از قرار وحشتم از همه ابعاد وجودیم بزرگتر بود که الان به خودم اومدم، قدرتی پروردگار نزدیک بیست صفحه کار کردم
می‌گن ترس برادره مرگه. حکایت منه
هر روز که باید کار کنم. ذهنم هنگ می‌کنه به عشق و کارم نمیاد. امروز که از اول تقویم امسال تعطیل بود، چه معجزاتی که نکردم؟
ای داد از این ترس‌های ما
از لحظاتی که هنوز به تجربه نرسیده و ما از پیش تعرفیش می‌کنیم به، ترس


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...