یه بغضی به گلوم نشسته که نمیدونم کجا بذارمش؟
یک بغض گنگ و مبهم. عاری از شکل و رنگ. احتمالا کانون ادراکم، به درک چرخیده؟
شاید به این میگن برزخ بین دو جهانی یا زمانی؟
هر اسم کوفتی که داشته باشه باید راجع بهش بگم و گرنه تا صبح ولم نمیکنه. اینم از درد تنهایی است که تو نتونی بغضت را با یکی بگی که مثل هیچکس نیست
فقط خود، خودش باشه و تو دوستش داشته باشی خیلی ساده و برهنه
واوووووووووووو توقعام رفت بالا
ببین خدا برای همین بهمن رو نمیده
تا به خودم میخندم میخواد از دیوار همسایه بره بالا
تازه میخواد سر دربیاره، تا خدا چقدر راهه؟
boghz bayad va beshe. bemanae mishe tiroeer. pas zar beza
پاسخحذف