پنجشنبه دمکرده تابستونی بهترین مکان امن، زیر زمین خانة پدری و
صندوقچه خاطرات کودکی امنه من. که معطر به یاس و یاد پدر که خیلی زودتر رفت. عبای خردلی مرا به یاد باغ کوچک خاطراتم کشاند که وسعت دنیا داشت
از شاخه بید بالا رفتم
از آنجا همه باغ را دیدم ، سرشار از زندگی و زیباترین خاطرات کودکی من بود . چراغهای ایستاده در دو سوی مسیر مرا به تو میرساند و تازه میشوم
زیر همان درختچه آلو. کنار جوی آب تو ایستادهای و جهان، بیحد امن است
من زیبا و خواب تابستان تو را با خود میبرد و دزدانه، از پنجره اتاقم به باغ میزنم و باور دارم، سرشما را کلاه گذاشتهام
چه جسارتی در لذت بودن شما بود
با صدای اذان ششناو عطر تو به باغ میریخت که در راهی
باز جهان زیبا میشد
یادت همچو جان همیشه باقی و شیرین
صندوقچه خاطرات کودکی امنه من. که معطر به یاس و یاد پدر که خیلی زودتر رفت. عبای خردلی مرا به یاد باغ کوچک خاطراتم کشاند که وسعت دنیا داشت
از شاخه بید بالا رفتم
از آنجا همه باغ را دیدم ، سرشار از زندگی و زیباترین خاطرات کودکی من بود . چراغهای ایستاده در دو سوی مسیر مرا به تو میرساند و تازه میشوم
زیر همان درختچه آلو. کنار جوی آب تو ایستادهای و جهان، بیحد امن است
من زیبا و خواب تابستان تو را با خود میبرد و دزدانه، از پنجره اتاقم به باغ میزنم و باور دارم، سرشما را کلاه گذاشتهام
چه جسارتی در لذت بودن شما بود
با صدای اذان ششناو عطر تو به باغ میریخت که در راهی
باز جهان زیبا میشد
یادت همچو جان همیشه باقی و شیرین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر