یه عمره از قصاب و نونوا و شهردار محل ترک بودن و هنوز وقتی میرم سوپر" بقالی" محله؛ با هر جمله که بین خودشون میگن ترس برم میداره که ......؟
اینکه چیزی نیست از وقتی خودم را شناختم در محله ارامنه بودم و گوشم بیشتر از سلام به " بارو "عادت کرده. اما همین. نه بیشتر
شاید اگر لازم میدیدم اونم یاد میگرفتم. اما از اونجا که همیشه ذهنم درگیر خودم بوده. فقط به زبان مادری در ذهنم نقشه کشیدم
خب اینم خیلی باکلاسه و میشه، زبان اصلی. همیشه شعبون. گاهی هم مش رمضون
نمیدونم این چه خاصیتی است که دوستانی که پا در اونور آب تر کردن؛ در اندک زمان ممکن از زبان مادری ِبر میشن و لهجهشون عوض میشه. گاهی حتی زبونتم نمیفهمن
یا رفقای مشق زبان اجنبی کرده چنان به زبان بیگانه آشنا میشن که گفتمان به زبان مادری سخت میشه
گو اینکه در دروس این شکر پارسی، فقط گل لقد کردم اما دیگه پارسی شکر است را به زور این وزارت فخیمه از ما بهترون و پیامکهای مهربون و نامهنگاریهای به مجنون، یه نموره یاد گرفتم
اینکه چیزی نیست از وقتی خودم را شناختم در محله ارامنه بودم و گوشم بیشتر از سلام به " بارو "عادت کرده. اما همین. نه بیشتر
شاید اگر لازم میدیدم اونم یاد میگرفتم. اما از اونجا که همیشه ذهنم درگیر خودم بوده. فقط به زبان مادری در ذهنم نقشه کشیدم
خب اینم خیلی باکلاسه و میشه، زبان اصلی. همیشه شعبون. گاهی هم مش رمضون
نمیدونم این چه خاصیتی است که دوستانی که پا در اونور آب تر کردن؛ در اندک زمان ممکن از زبان مادری ِبر میشن و لهجهشون عوض میشه. گاهی حتی زبونتم نمیفهمن
یا رفقای مشق زبان اجنبی کرده چنان به زبان بیگانه آشنا میشن که گفتمان به زبان مادری سخت میشه
گو اینکه در دروس این شکر پارسی، فقط گل لقد کردم اما دیگه پارسی شکر است را به زور این وزارت فخیمه از ما بهترون و پیامکهای مهربون و نامهنگاریهای به مجنون، یه نموره یاد گرفتم
az onjaii ke har vaghti harfi mishnavim be khodemon migirim, man ham be khodam migiram o migam , na baba jan bandeh hanooz zaban madarimo ba hamoon loknati sohbat mikonam ke dar iran sohbat mikardam.zaboonkharejim ham hanooz behtar az zaban madarim nist, albateh in shayad az zaf man dar yadgirieh zaboon khareji basheh lool!! zendeh bashi!
پاسخحذف