۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

از خود ملول شده بودم




درد ما خودخواهی‌ست
باور کن.

حتا در عشق هم در جستجوی خودیم
یکی که آینه بشه، " من " را در خودش انعکاس بده
حالا یا فرم من یا آرزوهای، من. یا نیمة گمشدة من
مثل ، بچة من. همسر، من. یار، من. عشق، من.
این " من " را بردار همه چیز ازبین می‌ره.
تو در عشق سیال خواهی رفت
چمی‌دونم کی می‌تونه، با چه مشخصه‌ای عشق واقعی را به‌من بده؟
ولی "من " هم‌چنان در پی، " منم "
مثل واژة گناه که کافی‌ست از ذهن بشر پاک کنی
همه چیز زیر و رو می‌شه از خدا بگیر بیا تا شیطان و انسان
دیشب دوستی می‌گفت« شیطان منادی و نماد نور در زمین. » البته خیلی متوجه چیزی که تازه داشت نقل قول می‌کرد هم نبود
اطلاعاتش از پایه غلط بود
و می‌گفت: شیطان دوست آدم بود که به خدا گفت : چرا وقتی به آدم عقل و شعور دادی از خوردن چیزی منع‌ش کردی؟ و برای همین سجده نکرد» شما هم تا به حال این را شنیدی؟ یا اینکه:
شیطان انسان رو به نور می‌رسونه
در واقع برای ارتقا بخشیدن به شیطان نفی نور می‌کرد
در زندگی و عشق هم همینیم
در پی آنیم که ازش هیچ اطلاع درستی نداریم و در نتیجه ته یک کوچة بن بست ایستادیم و
فقط سایة خود را می‌بینیم



« کسی می‌خواستم از جنس خود که او را قبله سازم، و روی بدو آرم که از خود ملول شده بودم
تا تو چه فهم کنی از این سخن که می‌گویم که از خود ملول شده بودم؟
اکنون چون قبله ساختم، آنچه من می‌گویم فهم کند و دریابد.
»

مقالات شمس


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...