۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

ننه من غریبم ، ژنی





اگه بگم چه طوفانی و چه بادی که عیب نداره؟
نه که فکر کنی دوباره ژن ترس درم فعال شده و دچار طوفان‌زدگی شدم
اما به نظر یه نموره دریا زدگی درش هست
باد فریاد کشان از روی سینة دریا به این سمت می‌آد
تا می‌رسه به کوه رستم اینا با مخ می‌خوره به دیوارة‌سنگی و آهکی غارها و کوه
بخشی اون جا تبدیل به اصوات دردناک ناله نولة باد می‌شه
که ستاره‌ها دارن دور سرش می‌چرخن
یه سری فریاد کوه که چرا خودت رو زدی به من
بخشی هم ننه من غریبم که باد راه می‌اندازه و می‌ره در این روزنه‌ها و غارها تبدیل به آهنگی محزون کننده
می‌شه و می‌آد بیرون شبیه ناله نولة آدم
خلاصه که امروز حسابی دارم حالش رو می‌برم
تا عصر فکر کنم به چگونگی نبرد رستم با دیو سفید هم
در اینجا پی ببرم
والله ما باد و طوفان زیاد دیدیم
نه تنها این‌جا.
از این‌جا بدترش در تفرش دیدیم
اما ایی طور بادی تا حالا ندیده بودیم.
که امروز دیدیم
تازه از
کوه که برمی‌گرده این‌جا یه غری هم می‌ده
و از لای در و پنجره‌ها یه هویی هم می‌کشه تا منو بترسونه و بعد
خنده‌ک
نان راهش رو می‌کشه و می‌ره
منم خودم رو زدم به‌کار و به‌روم نمی‌آرم تو داری منو می‌ترسونی
می‌خوام کار بهتری بکنم
به نظر می‌آد این باد از جنس اقتدار باشه
می‌خوام بر
م بایستم وسط بالکنی و خودم را به دستش بسپارم
کی به کیه. دیدی یهو زد و بردمون انداخت یه جای باحال تر
نشنیدی یه وقتایی از آسمون ماهی می‌ریزه؟ اونم همین‌طوری می‌شه دیگه
در این مورد از آسمون شهرزاد نمی‌ریزه
بلکه شهرزاد با مخ یه جای تازه بناست فرود بیاد
خدا کنه آبی
شاخه برگ درختی چیزی فقط منتظرم بمونه
خب بسه برم کار کنم
خوبید؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...