۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

خوشبختی تو چه‌قدر ساده بودی





اگر تمام نمای یک‌طرف خونه رعد و برق و آسمون مشرف به بارش و
چراغ‌های خاموش طرح سادة نور را به فضای داخلی بیاره
اگر موسیقی کیهان‌کلهر و شجاعت حسین‌خان همه‌جا سرک بکشه که چطور با سوز دل از فراق و قرار می‌گه
اگه تو هم حالت خوب باشه
اگه عطر محبوب شب دیونه‌ات کرده باشه و با یک لیوان چای احمد مست و
دلت بخواد پا برهنه روی سرامیک سرد اتاق راه بری . که نه برقصی
می‌تونی بگی: از زندگی سپاس‌گزاری
می‌تونی بشینی وسط اتاق و فقط به تماشای رعد و برق دقایقت را بگذرونی بی‌اون‌که دلت بخواد ذره‌ای جابه‌جا بشی
می‌شه گفت حالت خوبه
اما نمی‌شه گفت بهشت
اونی که قصة بهشت را اول بار برام گفت:
هم آدم داشت و هم حوا درش بود
پس در این لحظه در حواشی بهشتم؟
یه‌گوشه اون‌ کنارا سکنی دارم؟
خوشبختی تو چه‌قدر ساده بودی و این عمر نفهمیدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...