۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

اسکات مور






وای خدا جون فکر کن
هر چی می‌کشیم از ایی عدم رضایت می‌کشیم
اصولا از جد بزرگوارمون آدم به چیزی که داشتیم قانع نبودیم و همین‌طور ژنی کشیده تا این‌جا
اونم روز اول یه بانو لیلیت داشت، به حرفش گوش نمی‌داد و دیگه دوستش نداشت و دبه کرد
خدا هم بانو حوا رو قلم زد
قابیل قلوی دیگر خودش را می‌خواست بهش قل دیگر هابیل را دادن
اونم زد و قابیل را به‌خاطر اقلیما کشت
یعنی آقا این عدم رضایت تا قتل و خون ریزی هم پا می‌ده
اما بگیم از عدم رضایت‌های جزئی که یهو کار دستمون می ده
مثلا بچگی همیشه شاکی بودم چرا موهام مثل مرینوس منگول پنگول شده، آروزی موهای صاف داشتم
پریسا که موهاش مثل ابریشم شد، مو فر می‌کنه و پدر موهاش هم درآورده که یه چیز دیگه باشه
اما این ها هیچ‌کدوم به قدری که می خوام بگم فاجعه ساز نیست

جسیکا
جسیکا در 16 سالگی تغییر جنسیت می ده چون از جنسیتش راضی نیست
اما حالا این آقا دومین مرد باردار جهان شده
گو این‌که خیلی چیزها به زیر سوال؟
که خب چه کرمی داشتی بری تغییر جنسیت بدی که باز با مردا بپری؟
بعدم بزنه و باردار بشی؟
وای این واقعا آخر فاجعه و آبروریزی‌ست
گو این که این چیزا برای فرهنگ ما فاجعه می‌شه. ولی خب ایی چه دردی بود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...