۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

شهلا خانم




قدیما خانم والده می‌گفت:
انسان موقع مرگ دل نمی‌کنه که بره
جلوی چشماش هر چه داره را به آتش می‌کشند تا از دنیا دل ببره
خانواده، مال و اموال............خلاصه که ایوب وار
این‌جا که ایستاده‌ام
در این نقطه که منم
مرگ را می‌بینم
شاید اگر سال 76 یا بعد 77 یا 87 وامی‌دادم و می‌رفتم ، این طور دنیا همه چیز را یکی یکی از بین نمی‌برد تا
از این سرا دل بکنم؟
خب در این‌که از اولادی مبنا براین بوده که از تک تک باورهای عاطفی، وابستگی‌هام دل بکنم و تارک دنیای ، اینا بشم
خودم زود زود استارتش رو زدم، ولی وا نمی‌دم که برم
یکی یکی رفتن و اونام که هستن به درد عمه جان‌هاشون می‌خورن
در امورات انسانی از بد شانس ترین افرادی بودم که سرکار آفریدی. نه که فکر کنی نفهمیدم. خوبم فهمیدم
در هیچ بازی، پای خوبی یا نبودم یا نداشتم. نمی‌شه که هی بگی همه بد بودن
همیشه همه جا من بد بودم
خب یکی دوتا هم‌خون برامون مونده بود که به سلامتی خدمت یکی‌ دیگه‌اش رو هم دیروز رسیدی
وای حالم از این دنیا بهم می‌خوره
از آدم‌ها و نسبت‌هاش بهم می‌خوره
از بی‌کسی ها و مال و اموال و عقده‌ها و طمع‌هاش بهم می‌خوره
همه اینارم دیدم و نمی‌دونم به چی این دنیا چسبیدم و وا نمی دم
یعنی فکر می‌کنم تنها باور زیبایی که برام مونده طبیعت ا‌ست که لطفا
تا یه جنگ اتم متمی نشده برم دار
بذار زمین به حیات زیباش ادامه بده دیگه رسما، قانونا ، شرعا هم وا دادم
هیچ واژه‌ای نمونده برام که به گند کشیده نشده باشه
پرونده خواهری هم بسته شد و رفت
دست خواهر بزرگوار درد نکنه. البته همه خانواده می‌گن آرسن‌لوپن بزرگی‌ست
اما من تا با چشمم نمی‌دیدم باور نداشتم. که دیدم و شد
دستش درد نکنه این بابای ما این تولیدات جنس جورش
وقتی از سه تنور نون پخت کنی نتیجه‌اش کوچیکه می‌شه که زیر پاهای فیل‌ها له می‌شه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...