راسته شما توی "آسمون ها زندگی میکنی؟
پس قبل از اینکه آسمونهای بی ستون رو ساخته باشی کجا زندگی میکردی؟
خودت خبر داری از اول اولش که اومدی، چی بودی؟ یعنی قبل از اینکه خدا باشی؛ چون اگه هیچکی نبوده تو پس خدای چی بودی؟
خدای کیها بودی؟
بايد بنده باشه تا خداهم باشه، یا برای شما این چیزا اصلنی و لازم نیس؟
اون اول اولا خودت تهنا تهنا فهمیدی خدایی؟خب اگه کسی بهت گفته باشه، پس خيلي هم معلوم نيست خدا باشي.
چون قبل از تو يكي بوده که گفته شما خدایی؟
ولی وقتي کسی نبوده هم که شما خداش باشی، پس به چه در میخورد خدا باشی یا نه؟
تازشم شايد خودتم اشتبایي فكر كردي خدايي
وگرنه يه خدا اين همه آدم بد درست مي كنه؟
راستی!
خانوم جونم می گفت« شما همه رو ساختي » تازشم از اولشم باهاس روي زمين زندگي ميكرديم .
از الکی جر زدی که دلمون رو آب کنی. از الکی گفتی میخواستی بذاری همه توی بهشت باشیم. ولی حالا که آدم سیب خورد همه رو انداختی تو زمین
پس ديگه چرا بازي در آوردي كه بيرون مون كني؟شايد از اولش پررو بوديم كه اگه مي گفتي خودمون نمي رفتيم ؟
به قول خاله زري هيچكي از چيزان تو سر در نمياره!
مث ايي پيغمبرات
يا تو بیابون سرگردونن. مثل او اسماعیل بیچاره که تازشم پسره ایمان بوده نه پدرش. از تشنگی دارن میمیرن که زمین خودش آب در میآره
يا مادر ندارن و تو بيابونا بز مي چرونن
یا میافتن تو چاه و از چاه در نیومده هی میرن زندون. یا هم که آخرش بردنش بالای چوف؟ پس ایی پیغمبری به چه دردی میخورده که تازه ایی همه هم از این الکیاش داشته باشیم که داریم.
اين هم كه مي خواست راستي راستي كله بچه اش رو ببره . كه تازه خيلي هم معلوم نبود از ايي خواب الكيان بوده يا راستي؟
اون وقت شما كسي رو كه ميتونه سر بچهاش رو ببره پيغمبر كردي؟ يه كله ببر؟
راستي خدا، شما بابات هم خدا بوده كه خدا شدي؟
یه شب توي خوابم ايي شكلي بودي ولي خانوم جونم هي منو دعوا مي كنه كه از ايي
يعني تو از اين هم خوشگل تري؟
يا اصن گناه داره كه چرا شكلت رو ديدم؟ من كه هيچ وقت از حرفاي ايي بزرگا سر در نميارم. هميشه تا يه چي مي خوام بگم باهاس اول چشاشون و نيگاه كنم كه اخم غره كردن يا نه؟
خب تو اگه همه جا باشي و همه رو ببيني ولي كسي تو رو نبينه كه خيلي بد ميشه؟
چون هيچوقت نمي توني خودت رو پيدا كني؟
تازه از اونم بد تر كه شماو نميتوني مث من دوست و رفيقي داشته باشي كه گاهي از دست ايي بنده هات واسه اش شكايت كني
پس ايي خدا بودن چه فايدهاي داره؟
وقتايي كه مواظب كاراي ماهستی كي مواظب كاراي اوناي ديگه ميشه؟
آقاهه اون روزي مي گفت «عشق و پشق و اینا از كاران شيطونه»
ولي بي بي جون ميگه خدا خوده عشق.
بالاخره ايي عشق شيطونيه يا خدايي
خدايا تو همه فكرهاي ما رو مي خوني يا فقط فكرهاي خوب رو؟
وقتي فكر بدها رو هم ميخوني، از خودت خجالت نمي كشي كه ما رو ساختي؟ بیبی جون همیشه میگه « نباهس کارانی بکنم که تو عصبانی بشی » من فکر میکردم خدا دیگه کارای زمینی نمیکنه که عصبانی هم بشه
راسته که خواستی خودت رو ببینی، جهان شدی؟
تا حالا از اینکه چون خدایی تنهای تنها هستی، دلت گرفته؟
يه اصغر آقا قصاب همساده ماست كه سيبيلان گنده داره تا توپ بچهها میافته حیاط شون مث دیو نعره میزنه و توپ رو پاره میکنه.
ميشه اونم بندازي جهندم؟
من که الان زورم بهش نمیرسه بذار دلم رو به این جهندم تو خوش کنم
خدايا نميشد ايي بهشت و انقده گنده ميساختي كه براش كنكور نذاري؟
خدايا ما كه يه روزي از يه جايي شروع شديم.
تو بگو كي و از كجا شروع شدي؟
نمي شه تو هم مث ايي شيطون همه چيزان رو با نازي و به به به ما ميگفتي تا بيشتر حرفان تو رو گوش ميكرديم؟
بي بي جون ميگه بعضي روزا روز خداست
مي شه
روزاتون رو تو دفتر من علامت بذاريد تا باقيش رو واسته خودم با پسر شمسي خانوم دكتر بازي كنم؟
میشه لطفا؟
یا اصن امکان نداره؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر