این روزا اگه وقت کنم عروسک میسازم
عروسکهای ولنتاین
امروز وقتی داشتم سری سری از خونه میبردم بیرون متوجه نکته خاصی شدم
از ازل گرایشم نقاشی بودها
اما نمیدونم چیشد که
عملا از حجم خیلی خوشم اومد
وقتی به پشت سر نگاه میکنم انقدر که کار حجم ازم اینور و اونور هست که نقاشی نیست
راز بزرگ را لحظهای دیدم که متوجه شدم در هر شرایط کار کردن برای بچه هارو دوست دارم
حتا در حجم هم، عروسک سازی
هر چی که حس پاکی و آزادی داره.
کودکی بیآلایشی، یکپارچگی
مثل گلی
دیدم چهقدر عمرم بیهوده پشت میزهای میخدار این مکتب خونهها حرام شد
از اول باید منو میانداختن توی یک کارگاه خودم خودجوش خودم رو پیدا میکردم
نیاز به این همه میانبرو وقت اضافه هم نداشت
به عبارتی هنوز چنان بچه موندم که فقط با بازی حال میکنم
باور میکنی دیشب تا نزدیک پنج داشتم عروسک میساختم؟
کاش وقتی به دنیا میاومدیم یک بروشور هم همراهمون بود تا از همونجا مسیر و ساختار و ........... اینامون درش ذکر بود
نه کسی بیخودی دکتر میشد و نه کسی بیهوده وکیل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر