۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

نودل، رشتة چینی



گاهی همین‌طور که عکس‌های خیلی قدیمی را ورق می‌زنم از خودم می‌پرسم که واقعا چه آتش‌فشانی در دل این مردم ایران خفته بود
خیلی زود فرهنگ سنتی با مدرن و اروپایی جا عوض کرد
چادر رفت و رقص ایرونی و دامن بالای زانو آمد؟ همه تغییراتی که واقعا باید در ذات آدمی باشه تا ممکنه بشه
از گشنگی بمیرم و می‌مردم هم حاضر نبودم با برهنه ساختن و ادا و لوندی امرار معاش کنم
اما خب بعضی از این بدترش را هم می‌تونند و بعد مجموع همه این‌ها را به گردن خنگولی و بی‌ظرفیتی ملت آریای
و جهل و نبود امکانات در زمان‌های مورد نظر
موج وقتی می‌آد جمعیتی را با خودش می‌بره. مثل موج انقلاب و باز همه و همه رو به آی‌کیو ربط می‌دادم
اما جالا چی بگم؟
تو خونه صبح تا شب سریال کره‌ای می‌بینیم
عادات کره‌ای برمی‌گزینیم و هوس‌های کره‌ای می‌کنیم
اولی‌ش خودم.
همه‌اش فکر می‌کنم ؛ چه خوب بود سر هر محله یه‌جا بود که هم محلی‌ها بشینن و می‌گساری کنند
حتما یه پای ثابتش خودم بودم
یا عزیز جان از انواع نودل یا رشتة چینی که از راه همین سریال کره‌ای‌ها وارد بشقاب‌ها و یا سبد خرید شده
و البته که چوب غذا خوری
خلاصه که به این می‌گن انقلاب نرم و مخملی با هم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...