تو که عشق و عاشقی و اینچیزارو به سبک مرحوم حضرتابوی، صرف نداره و نمیشنوی
بیا و خدایی کن و به جای عشق یه گلخونه مشتی بهم بده از این سر......تا کمی اونور تر
مثلا بشه گلهای داوودی و ارکیده درش عمل آورد
باقی فضا رو هم نگران نباش بلدم چطور پر کنم
بعدش چاه آب فراموش نشه. لطفا گلخونه در زمینی باشه که چاه داشته باشه
من اگه چاه کن بودم دوازده سیزده سال پیش یکی توی چلک کنده بودم
بعد جونم برات بگه:
شمال نمیخوام
زمین درختان ریشه سیاه درش عمل بیاد. حالا نه که خیلی
یه خرمالو، سیب،گلابی ، انگور و هلو بسه
یهجایی هم لطفا برای من در نظر بگیر که بالاخره اونجا باید گاهی استراحت کنم؟
سرما کنار شومینه بشینم
و در تابستون روی بالکنی رو به کوهش موسیقی گوش بدم
همهاش رو هم یه نوک اراده شما کار نیست
فقط خواهش میکنم شما خداییت را در حد اکمل کن بلکه بشه از این گلخونه
نون و آب هم درآورد و شاید هم تو رو چه دیدی؟
زدیم تو کار صادرات گیاهان دارویی یا یه چی دیگه. خودت اونموقع بگو با چی شروع کنم
منم که فقط حرف گوش کنم و میگم چشم
راستی در ماشین رو فراموش نشه که ماشین تازهای که قراره روش بذاری ازش رد بشه
همین ساده و ناقابل
اوه راستی از تهران هم خیلی دور نباشه ، لطفا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر