وقتی تو به تصویری فکر میکنی و انرژی میدی، به تدریج و در زمان دارای ماهیت حضور میشه
مثل جن.
از خودش طرح و قالبی نداره، با باور تو دیده میشه.
البته اگر باوری درت باشه
زندگی، عبادت، عاشقیت، رفاقت هر یک بخشهایی از شخصیت ما هستند که هر یک در زمان قدرت و شکل خود را پیدا کردند
و حتا خیلی چیزهای دیگه
روزی که یهو فریک زدم و رفتم تو شونه خاکی و از سجاده برخاستم،
در همین نقطه بودم
که
نماز.
آداب و رفتاریست که در طی شبانه روز توسط میلیون ها نفر انرژی گرفته و میگیره
به عبارتی یک مرکز انرژی که به تدریج دارای جایگاه و شخصیت و ........ شده
بعد به فکر سورهها افتادم. مثلا یس.
از اون دست سورههایی که هر کی هر جا کارش گیر کنه میره سراغش
پس الان باید مرکز انرژی پر عظمتی باشه در شان عروس قرآن
بعد فکر کردم با اینحساب هر یک از اینها میتونه حساب کتاب و مسئول و چمی دونم تعاریف زمینی و ذهنی داشته باشه
در نتیجه یهو قاطی کردم.
ولی دوباره از همون نقطه برگشتم.
این همه انرژی توجه و توسل به کدامین مرکز میرسه و چی میشه؟
بالاخره پشت هر یک قصد و آدرسی مشخص نهفته که با توجه و تکرار اکانت تو را هم فعال میکنه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر