۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

در کارگه کاسه کوزه‌ای دیدم دوش



در کارگاه گل‌رس با آب می‌چسبه و گل چینی با چسب
چسب از گل کنده می‌شه و یا به خوردش می‌ره. چینی هم با آب نمی‌چسبه.
بتون با آب می‌چسبه.
ولی تا وقتی
خیس و تازه است. نرمه
زمانی که خشک شد با هیچی نمی‌تونی بچسبونیش ، مگه با جنس خودش به شرط طهارت
یعنی زمینة کار چرب یا رنگی نشده باشه و یا برعکس
باید بافت‌ها خوب جذب هم بشه تا استحکام داشته باشه
چسب قطره‌ای اگه به پوست بریزه با جراحی جدا می‌شه ، اما دستة لیوان را نگه نمی‌داره
چون به خوردش نمی‌ره و جذب هم نمی‌شن
در روابط ما هم دقیقن همین اتفاق می‌افته، ما فقط در ذهن‌مون می‌چسبونیمش
اما عملا چسبیده نمی‌شه. چون بافت‌ها یک‌بار از هم گسسته
بافت‌های تازه ایجاد شده و دیگه این دو بخش یک دستی سابق را نخواهد داشت
مثل استخوانی که می‌شکنه. پایمن که هنوز بعد از 12 سال با سرما و خستگی اذیت می‌شه و درد می‌گیره
دیگه اون استوان و پای سابق نیست که از داربست بالا می‌رفت و یهو می‌پرید پایین تا دلش خنک بشه
و صدای خنده‌اش توی ساختمون خالی در دست ساخت بپیچه
بیش از دردش از فکر دردش ترس دارم برای همین دیگه نمی‌تونم مثل قدیم راحت تصمیم بگیرم و عمل کنم
خلاصه که وقتی رابطه خراب شد همة این فاصله‌ها ایجاد می‌شه
حدوث واقع می‌شه تا رابطه از ذهن پاک بشه. چطور می‌شه دوباره به جریانش انداخت؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...