سلام به جمعه که ما آخر نفهمیدیم دوستش داریم یا نه؟
مثل حکایت زندگی که نمیدونیم چهارچنگول پنگولی بچسبیمش یا نه؟
البته زندگی هر رقمه تنهایی چسبیدنی نیست
تا کی هی بگم جمعه سلام
ولی یاری نباشه که او هم به تو بگه سلام
به هر حال جمعه مقدس و خداییست.
میخواد شما تشریف داشته باشید یا خیر
خدا معنای خاص خودش را در دلهای ما داره، مثل : پدر
پس جمعه ، جمعه آقام و شنبه هم شنبه آقام
خورشید رنگ جمعههای آقام میتابه و بوی گل و زندگی سراسر خونه رو سر کشیده
چی میشد آدمها مشکل نداشتن و میشد این عمر کوتاه رو هر روز با خنده و سلام آغاز کرد
پر از امید و رضایت
جمعههاتان خدایی، بیریایی، کودکانه، عاشقانه، مادرانه، پدرانه
هر عطری که از کوی محبت تراوش میشه
حتا عطر غذای مخصوص روز جمعه.
سلام جمعه، سلام بچگی و آزادی و بیخیالی
سلام به عطر اسفندی که نمیذاره خونواده چشم بخوره
و سلام به عصر جمعه که همچنان طعم بستنی سنتی و کیک یزدی را با هم میده
سلام به پدر که اگر بود چهقدر خوشحال بودم
سلام به عشقی که اگر داشتم الان این صفحه می درخشید
و نور چشمان من تا کواکب میرفت و پوز ستارهها را میزد
سلام
به تو، رفیق، همدم، مونس، یار، محرم، راز دار
رفیق
سلام به انسان خدایی که تا ابد منشا کمال و زیباییست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر