۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

لاک پشت‌های نینجا




خدا نصیب نکنه.
یه‌جایی زندگی کنی
که نشه از محله‌ات دو قدم پیاده بری بیرون
با ماشین هم رعب‌آوره.
چه برسه با پای پیاده که هر اتفاقی ممکنه شوخی شوخی و خیلی اتفاقی و مشکوک به دست این گروهکان منافق از خدا بی‌خبر بیفته
حتا ممکنه از نقشة هستی الکی پلکی پاک بشی که کسی نفهمه تو اصولا بودی یا همه خیال می‌کردن هستی؟
خلاصه که بد اوضاعی‌ شده.
اگه بنا باشه هربار پا بیرون می‌ذاری مثل مور و ملخ از این لاک‌پشت‌های نینجا ببینی
ترجیح می‌دی از بی‌نونی بمیری و خیابون نری
بالاخره قراره
چی بشه؟ ...................... ما که دیگه توبه کردیم حرف گنده تر از................... دهن کلاه‌قرمزی‌ در دهن‌مون در بیاد
اصلا چرا کلاه قرمزی؟
از دهن گلی
نه
همون کلاه‌قرمزی کم‌خطر تره.
خود گلی مثل یک کپسول بوی قورمه‌سبزی سیار عمل می‌کنه
به محض مواجهه با موضوع
تا ته تاریخچه و دین و ایمونش رفته و بدتر کار دست‌مون می‌ده
البته یک‌سال حبس هر بی‌گناهی رو عاصی و ناراضی می‌کنه.
بخصوص در هم‌نشینی با کتاب‌های قفسة ممنوعه‌جات وزارت فخیمة از ما بهترون
اون‌چه که بلد نبود را هم از این سلمان رشدی جونه‌مرگ شده و بیست و سه وسال و خلاصه هر چی که بلد نبود اون‌جا یاد گرفته
پس بهتره به‌قدر دهان کلاه‌قرمزی بگم
سلام الاغ عزیز
حالت چطوره؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...