رنگ برای من رنگ
و برای تو هم رنگه
اما، از رنگهای من تا
رنگهای تو و دیگران هزاران مایل فاصله هست
آبی من نه زرد داره نه قرمز
فقط آبی ساده است که با اندکی زرد به سمت فیروزهای میره و با اندکی قرمز سیاه میشه
یکی از بزرگترین دلنگرانیهای همه عمرم این بس که مبادا رنگ ها نامعتبر شوند
خیلیها چپکی میبینند
شب را روز و
سپید را سیاه میبینند
و مابر مبنای باور اونها باید زندگی کنیم
باورها کن به رنگها خیانت کردند
قرمز پر از سیاهی شده
سبز پر از آبی شده و به لجنی میزنه
زرد به اخرایی و نیلی به کبود ارغوانی
دنیا از ریخت افتاده اگر مراقب رنگ ها نباشیم...!
و من همیشه
نگران چشم هایی که رنگها را میبینند
نگران نوری که رنگ را میسازه
خدایا غیر از تنهایی خودم، چهقدر باید نگرانی داشته باشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر