هی صبح میشه و مثل خلها هی اینجا میگم سلام
شب میشه میگیم خداحافظ
نه هم رو میشناسیم و نه میتونیم ربطی داشته باشیم
تا حالا شده فکر کنی چی باعث میشه هر صبح
بیای و اینجا یه نگاه کنی؟
ما
یه چوکه
امید کم داریم
و به دیگران نگاه میکنیم
با دیدن آدمهای امیدوار، باز امید تغذیه میکنیم
برای همین وقتی چپکی میرم، همه آب میرن
وقتی فول پر انرژی میخوام دنیا رو زیر و رو کنم
روزهای پر بینندة اینجاست. ولی ما امید رو برای خودمون تعریف کردیم؟
امید هم مثل خوشبختیست، یک تعریف ذهنی داره که اکتسابیست
مال یکی با عشق زیاد میشه، یکی با پول و دیگری با روابط اجتماعی
ما همه دنبال چیزهایی در دست دیگری میگردیم
که خود گم کردیم
امید من نتیجه وهم و ذهنیات منه مال تو هم مال خودت
بیا بگردیم ببینیم امید رو چکار کردی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر