۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

دوازده + یک به در




می‌گن امروز نحس و باید نحوستش رو بیرون ببری
والله من که
بچگی یادم می‌آد همون بیرون، این ملت چطور به جون هم می‌افتادن،
گلاویز می‌شدند
مست می‌کردند و آخرش شرش می‌زد بیرون
خب تقصیر از آدم‌ها که نیست، زیر سر عدد سیزده است
حتا ربطی به عالم بزرگوار ایرانی هم نداره فقط زیر سر عدد 13 است
نحس، نیک،‌ خیر ،‌شر، همه الفاظ و القاب زمینی‌ست که ما به رخدادها دادیم
همان‌چه که ظاهر شر داره در جای دیگه، برای جمع دیگه، خیر کامله
واکنش و عواطف ماست که خیر و شر را تعریف می‌کنه
سیزدهم هر ماه میگن نحس و طبقة سیزده آسانسور نحس و پلاک سیزده نحس
و همگی شدند دوازده به علاوه یک
دروغ چرا، شر سیزده سپتامبر همین بس که شد زلزلة بوئین زهرا و باعث شد خانم والدة ما از هول باری که بنا داشت آخر مهر به زمین بذاره
نصف شبی که می‌شد چهاردهم گذاشت زمین، به امون خدا و رفت دنبال تخیلات کودکانه‌اش
یه مدت هم باب کرد:
« قرار نبود شهریور به دنیا بیاد. زلزله که اومد، ترسیدم ، زود اومد.» البته برای ایشان من هم‌چنان زودم.
چون دارم به سن خواهرزادة نوح می‌رسم و از سن خانم والده هم عبور می‌کنم و ایشان هنوز جوان و پابرجا و من هم هنوز زیادی زود اومدم
بعد ها که
از دستم کاسة صبرش لبریز شد،
نحوست من و عدد سیزده و زلزله با هم دامنم را گرفت
فرمودند:
منه احمق رو بگو فکر می‌کردم این از ترس زلزله زود به دنیا اومد.
خیر، زلزله شد چون، شهرزاد داشت به دنیا می‌اومد
حالا من بگم سیزده نحسه فال بد به اقبال و سرنوشت خودم نزدم؟
این زلزله از قرار فقط تلفات نداشته و کلی نوظهور بی وقته به بار آورد
خلقت؟
پس چی شد این خیر و شر طبیعت؟
یعنی دلت می‌آد باور کنی، من به این خانمی، به این خوبی و بی‌گناهی ، حادثی شر باشم؟
یه‌خورده فکر کن. ... عجله نکن که دلخور می‌شم.

اگر هم فکر می‌کنی آره؟
که باشه .
خیلی لوسی
حالا که این طور شد، با رد هر گونه وابستگی به القاعده
و تکذیب کوچکترین ارتباطی با واقعة 11 سپتامبر
شخصا از بدو تولد تا مرگ؛ مسئولیت همه گونه بلایای طبیعی از زلزله‌های دم دستی
تا سونامی رو یک تنه به عهده می‌گیرم
خوب شد؟
حالا برو سینزده‌ات رو بیرون از خونه ‌در کن


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...