۱۳۹۳ اسفند ۱۲, سه‌شنبه

بانو مهوش




بر حسب اتفاق کانال قل خورد و بر یکی از این مهپاره‌های اون‌ور آبی افتاد و فیلم
آقای هفت رنگ
یهو دیدم اهل بیت اون وسط در حال ترقص‌اند
تا به خودم بیام و جمع‌ش کنم کلی مبهوت فیلم شده بودم
خاله جان‌ها، حضرت بانو والده و .... هر چه نسوان اهل بیت همه برابر چشم بود
اندکی فکر کافی بود تا به مفهوم حقیقی تهاجم فرهنگی پی بردم
نمی‌دونم در زمان رضا شاه و یا اهالی قاجار هنر و ترقص چه مفهومی داشت
اما در زمان کودکی ما یک معنی بیش نداشت
گناه
و در خفا
هر چه بر صفحه‌ی سفید سینما می دیدن
بانوان اهالی سینما هم که در حال ترقص بودند، معمولن در ژانر کافه‌های تازه باب شده هنر نمایی داشتند
و از جایی که رقص و قرطی بازی در خانه‌ها باب نبود
این جماعت از کی باید رقص یاد می‌گرفتند؟
بانو مهوش
در نتیجه
وقتی به رقص‌های یواشکی و در میهمانی‌های خصوصی زمان کودکی فکر می کنم،
تو گویی همگی شب‌ها در کافه‌ها ول بودن
در حالی‌که حضرت پدر اشرف الحجاج بود و اهل بیت زیر همان عبا سینه می‌کوبیدیم
و این چنین بود که اندیشیدم
اگر باله به‌جای قر ایرونی باب می‌شد
چه‌ها که نمی‌شد
دیگه لازم نبود در کودکی متوصل به کلاس‌های بانو لازاریان بشم
همگی از دم گشت بالرین شده بودیم
و اینه ملتی که از خودش هیچ ایده و هویت فرهنگی نداره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...