۱۳۹۴ فروردین ۷, جمعه

قلمه‌ی حیات












اسفند ماه که افتادم به هرس گیاهان،
برخی رو دلم نیامد بزنم که پر از جوانه شده بودند
البته به یمن بهار چپکی امسال که
 اسفند و فروردین جا عوض کردند
 روز سه شنبه متوجه شدم این‌ها بی‌مایه فطیره
همه‌اش می‌شه برگ و از غنچه خبری نیست
چهارشنبه بی‌رحمانه افتادم به هرس شاخه‌های نچیده
اما دلم نیامد شاخه‌ها رو لخت کنم
همین‌طوری قلمه زدم
اما کشف عجیب امروزم این جوانه‌های ناگهانی‌ست
یعنی از چهارشنبه تا حالا چه رخ داده که با این عجله این همه جوانه رشد کرده؟
نمی دونم شاید طبیعی‌ست و یه چی نگم به اساتید فن بربخوره




اما برم سر اصل مطلب
برخی از این‌ها اسفند به خاک نشسته و برخی چهارشنبه‌ی گذشته
  ازشون مراقبت می‌کنم در حد خاک، آب،‌نور و دما و توجه  
نیازهای جنینی. باقی‌ش دست اقتدار بذر یا گیاه است

این بذر تاج خروسی‌ست که از دستم ریخته شد
بی‌محاسبه
ببین چه همه ذوق حیات داشت
کجا سبز شده
بیخ جعبه‌ی چوبی که روزی جای موتور ژنراتور برق بوده
و سال‌هاست باغچه‌ی کوچک سبزیجات سالادی‌ست
براش هیچی مهم نیست
فقط خواسته که باشه
همین بذر رو پارسال با دست مبارک کاشتم
سبز هم نشد حتا
سی همین امسال تمایلی به کاشت‌ش نداشتم
یعنی انرژی، وقت و توجهم را برای چیزی که جواب نمی‌ده تلف نمی‌کنم





توجه ما از جنس انرژی خالق و در حیطه‌ی شدن عمل می‌کنه
حتمن به همین دلیل تمام مکاتب عرفانی جهان همت گماشتند به سکوت ذهن و کنترل انرژی توجه
که به هر چه می‌نشینه شدنی‌ می‌شه
و از همین روست که بهتره به انرژی منفی توجهی ندیم
به افکار و باورها و ..... منفی که تنها محصولات ذهنی‌ست
از همین روی توجه ما هم به گیاه نیروی کمکی می‌ده





دروغ چرا ؟ آ‌ آ آ آ
  در باغبانی بیش از همه‌جا خدا رو درک می‌کنم
ما هم با نیازهای اولیه به جهان می‌رسیم
دیگه این که 
کی چی می‌شه و کجا می‌ره
شاد و یا ناشاد
راضی یا ناراضی و الی داستان
فقط به عهده‌ی ماست نه خالق
و باور ندارم نشسته باشه برای ما چوب خط بزنه
فقط هستی می‌دونه بعد از انسان
چه خلقت‌های بسیار دیگر داشته بوده که
تجربه‌ی ما درش پنهان باشه











این هم که خودش یک روز قلمه بود
شاخه‌ای از نسترن بزرگ ایوان
قلمه زدم و خودش مقتدرانه رشد کرد و
 امسال سومین سال زندگی را جشن گرفته
و اگر ضعیف و معیوب بود
 قلمه‌اش نمی‌گرفت






 این‌ها هم قلمه‌های ساناز 


۱ نظر:

  1. البته که شما از باب همشهری گری یا هر چی اصولن به‌من لطف دارید
    اما وقت کم نمی‌آرم، چون وظایف‌ی هم‌چون متاهلین ندارم
    شبانه روزم مال خودمه
    هر ساعت و ثانیه هم که میل‌م بکشه، به کاری برای انجام وجود داره
    یعنی اصولن همه‌ی این آزادی‌ها رو دوست دارم که منهی به حیاتی چندباره است
    از لطف شما هم قدردانم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...