ای سیزده نود سهی نازنین که رو به اتمامی
سال بسیار خوبی بودی
کلی آموختم و کلی شناختم
از خودم تا غیر
کلی تغییر و کلی داستان داشتم که تونستم با همهاش آگاهانه مواجه بشم
کلی تجربه داشتم که به قلم ننشست اما دلم سنگین بود
با سکوت و صبوری بهترین از راه رسید و من اکنون شادم
رضایتمند از خودم که بهترین رو برگزیدم و خودم رو وسط هیچ موضوعی نیانداختم
و تونستم که عاقلانه کنار بایستم
از بابت همهاش سپاسگزارم
تجربهی خوبی هم شد این مزاحم پشت و روی پرده
چنی فرار کردم
چنی وبلاگ خصوصی کردم
تهش فهمیدم، هنوز می ترسم
از غیر از چی؟ نمی دونم
اما تونستم خودم و گندم رو جمع کنم و برگردم جایی که بودم
فهم کردم داره نقطهی ضعف میشه
منکه چیزی نمینویسم که از باتش بترسم
یعنی به لطف ژن پر برکت پدر حاج آقا، نه اهل سیاسی بازی و نه فساد و فحشا
از چی فرار میکردم؟
از فضولی و سرک کشیدن بیگانه
از مهاجمی که من رو ترسونده بود و موجب شد
ترس رو بیاندازم
این منم
از چیزی و کسی شرم ندارم
از چه رو دربه در باشم؟
و در آخر برسم به دو دوست خوبم که در تمامی سال گذشته تنهام نگذاشتن و خونه به خونه همراهم شدن
از حسین مهربانم که دلی به وسعت جهان داره
و همشهری عزیز که همبازی خیالاتمه
شما دو نفر همراه پریشانیهای سال گذشتهام شدید و تنهایم نگذاشتید
پا به پام بار لینک و نشانه به دوش گرفتید و آمدید
از زندگی سپاسگزارم که پر از هدیه و زیبایی بود
از قلم
از رنگ
از سپیدی بی خط
از لحظات پر از شوق بازی
و بازیهای بسیاری که امسال کردم
درواقع مدام وسط زنگ تفریح زیستم و در حیاط مدرسه از شوق فریاد شکیدم
رقصیدم
بالا و پایین پریدم
و زندگی ساختم با بهترین نکوییها
بدود سال گذشته
سلام به سال تازه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر